آیا ایمان به چنین ظهوری انسان را آن سان در افکار رویائی فرو می برد که از وضع موجود خود غافل می گردد، و تسلیم هر گونه شرایطی می کند؟
و یا این که به راستی این عقیده یک نوع دعوت به قیام و سازندگی فرد و اجتماع است؟
آیا ایجاد تحرّک می کند یا رکود؟
آیا مسؤولیّت آفرین است یا مایه فرار از زیر بار مسؤولیّتها؟
وبالاخره آیا مخدّر است یا بیدار کننده؟
قبل از توضیح و بررسی این سؤالات توجّه به یک نکته کاملا ضروری است و آن این که سازنده ترین دستورات و عالیترین مفاهیم هر گاه به دست افراد ناوارد، یا نالایق، یا سوء استفاده چی بیفتد ممکن است آن را چنان مسخ کنند که درست نتیجه ای بر خلاف هدف اصلی بدهد و در مسیر بر ضدّ آن حرکت کند; و این نمونه های بسیار دارد و مسأله «انتظار» بطوری که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است.
به هر حال، برای رهایی از هر گونه اشتباه در محاسبه، در این گونه مباحث، باید به اصطلاح آب را از سرچشمه گرفت تا آلودگی های احتمالی نهرها و کانالهای میان راه در آن اثر نگذارد.
به همین دلیل، ما در بحث انتظار مستقیماً به سراغ متون اصلی اسلامی رفته و لحن گوناگون روایاتی را که روی مسأله «انتظار» تأکید می کند مورد بررسی قرار می دهیم تا از هدف اصلی آگاه شویم.
اکنون با دقّت به این چند روایات توجّه کنید!
کسی از امام صادق(علیه السلام) پرسید چه می گویید درباره کسی که دارای ولایت امامان است; و انتظار ظهور حکومت حق را می کشد و در این حال از دنیا می رود؟
امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود:
هو بمنزلة من کان مع القائم فی فسطاطه ـ ثمّ سکت هنیئه
ـ ثمّ قال هو کمن کان مع رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم); او همانند کسی
است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس کمی سکوت کرد ـ و فرمود مانند کسی است که با پیامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است.
این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است:
در بعضی «بمنزلة الضّارب بسیفه فی سبیل اللّه; همانند شمشیر زنی در راه خدا».
و در بعضی دیگر «کمن قارع مع رسول اللّه بسیفه; همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد.»
در بعضی دیگر «بمنزلة من کان قاعداً تحت لواء القائم; همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد.»
و در بعضی دیگر «بمنزلة المجاهد بین یدی رسول اللّه; همانند کسی است که پیش روی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) جهاد کند.»
و در بعضی دیگر «بمنزلة من استشهد مع رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم); همانند کسی است که با پیامبر شهید شود.»
این تشبیهات که در مورد انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) در این روایات وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر این واقعیّت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسأله «انتظار» و «جهاد» و مبارزه با دشمن، در آخرین شکل خود، وجود دارد.(دقّت کنید!)
در روایات متعدّدی نیز انتظار چنین حکومتی را داشتن، به عنوان
بالاترین عبادت معرفی شده است.
این مضمون در بعضی از احادیث، از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و در بعضی از حضرت علی(علیه السلام)نقل شده است; از جمله در حدیثی می خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«افضل اعمال امّتی انتظار الفرج من اللّه عزّوجلّ; بالاترین اعمال امّت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است.»
و در حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) می خوانیم:
«افضل العبادة انتظار الفرج»
این حدیث اعم از این که انتظار فرج را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی انتظار ظهور مصلح جهانی باشد، اهمّیّت انتظار را در مورد بحث ما روشن می سازد.
این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار چنان انقلابی همیشه توأم با یک جهاد وسیع دامنه دار است.
و اگر اعتقاد و انتظار حکومت جهانی مهدی به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد (زیرا اعتقادات سطحی ممکن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نکند امّا اعتقادات عمیق همیشه آثار عملی گسترده ای به دنبال خواهد داشت); این دو رشته اعمال عبارتند از:
ترک هرگونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد، و حتّی مبارزه و درگیری با آنها از یک سو; و خودسازی و خودیاری و جلب
آمادگیهای جسمی و روحی و مادّی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر.
و خوب که دقّت کنیم می بینیم هر دو قسمت آن کاملا سازنده و عامل تحرّک و آگاهی و بیداری است.
با توجّه به مفهوم اصلی «انتظار»، معنی روایات متعدّدی که درباره پاداش و نتیجه کار منتظران نقل شده بخوبی درک می شود.
اکنون می فهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند کسانی شمرده شده اند که در خیمه حضرت مهدی(علیه السلام) یا زیر پرچم او است، یا کسی که در راه خدا شمشیر می زند یا به خون آغشته شده یا شهید گشته است.
آیا اینها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حقّ و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگی و درجه انتظار افراد است؟
یعنی همانطور که میزان فداکاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خودسازی و آمادگی نیز درجات کاملا مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر «مقدّمات» و «نتیجه» شباهت دارد; هر دو جهادند و هر دو آمادگی می خواهند و خودسازی. کسی که در خیمه رهبر چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد فرماندهی یک حکومت جهانی است، نمی تواند یک فرد غافل و بی خبر و بی تفاوت بوده باشد; آنجا جای هر کس نیست; جای افرادی است که بحق شایستگی چنان موقعیّت پر اهمّیّتی را دارند.
همچنین کسی که سلاح در دست دارد و در کنارِ رهبر این انقلاب با
مخالفان حکومت صلح و عدالتش می جنگد، آمادگی فراوان روحی و فکری و رزمی باید داشته باشد.