انسان از زوایای مختلف دارای ابعاد گوناگون است: از سویی از بُعد نظری و عملی برخوردار است و از سوی دیگر دارای بُعد فردی و اجتماعی است و از زاویهای دیگر در کنار بُعد جسمی، بُعد روحی و روانی دارد. بدون تردید در همه ابعاد یاد شده نیاز به چارچوبِ مشخصی است تا در قالب آن راه صحیح زندگی باز شود و مسیرهای انحرافی به روی آدمی بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسیر انتظار است.
انتظار موعود جهانی در همه ابعاد زندگی منتظر تأثیر میگذارد. در بعد فکری و نظری که زیر بنای اعمال و رفتار انسان است، باورهای اساسی حیات آدمی را در حصار خود حفظ میکند. به بیان دیگر انتظار صحیح میطلبد که منتظر، بنیانهای اعتقادی و فکری خود را تقویت کند تا در دام مکتبهای انحرافی گرفتار نشود و یا به خاطر طولانی شدن دوره غیبت امام عصرعلیه السلام به چاه یأس و ناامیدی سقوط نکند.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
روزگاری بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ (ولایت) ما ثابت و استوار بمانند.(1)
یعنی در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها میکوشند تا اعتقادات درست
شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهای عقیدتی حفظ میشود.
در بُعد عملی، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت میدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههای ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراین، منتظر در این بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت میگمارد. در بُعد فردی هم به حیات روحی و روانی خود و کسب فضیلتهای اخلاقی روی میآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمی و بدنی میپردازد تا نیرویی کار آمد برای جبهه نور باشد.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
… کسی که دوست دارد از یاران قائمعلیه السلام باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهیزگاری پیشه کند و به اخلاق نیکو آراسته گردد…(2)
ویژگی «انتظار» آن است که آدمی را از محدوده خود فراتر میبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط میسازد. یعنی انتظار نه تنها در زندگی فردی منتظر مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذاری مثبت در جامعه وا میدارد و از آنجا که شرط ظهور دولت حق آمادگی جمعی است، هر کسی به اندازه توان خود برای اصلاح جامعه میکوشد و در برابر ناهنجاریهای اجتماعی ساکت و بی تفاوت نمیماند، چرا که منتظر مصلح جهانی در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستی را طی میکند.
کوتاه سخن اینکه «انتظار» جریان مبارکی است که در تمام مویرگهای حیات فرد و
اجتماع منتظر جاری است و در همه عرصههای زندگی، رنگ الهی به انسان و حیات او میبخشد و چه رنگی از رنگ الهی بهتر و ماندگارتر؟!
قرآن کریم میفرماید:
«… صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللَّه صِبْغَةً…»(3)
رنگ الهی (بگیرید) و چه چیز از رنگ الهی داشتن نیکوتر است؟!
با توجه به آنچه گذشت، وظایف منتظرانِ مصلح کلّ، چیزی جز همان «رنگ خدایی داشتن» نیست که به برکت انتظار در جای جای زندگی فردی و جمعی آنها جلوهگر میشود. و با این نگاه، دیگر آن وظایف بر دوش ما – منتظران – سنگینی نخواهد داشت بلکه به عنوان جریان شیرینی که به همه زوایای زندگی ما معنی و مفهومی زیبا بخشیده است، به حساب میآید. به راستی اگر فرمانروای ملک مهربانی و امیر کاروان مِهرورزی تو را به عنوان سربازی شایسته برای خیمه ایمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار کشد، چگونه خواهی بود؟ آیا باید بر تو تکالیفی را تحمیل کنند که چنین و چنان باش و این کار و آن کار را انجام ده یا تو خود راه انتظار را شناختهای و برای همان مقصدی که برگزیدهای گام خواهی زد؟!
1) کمالالدین، ج 1، ح 15، ص 602.
2) غیبت نعمانی، باب 11، ح 16، ص 200.
3) سوره بقره، آیه 138.