قرب و نزدیکی اقسامی دارد که عبارتند از:
1ـ قرب مکانی: هنگامی که دو موجود از جهت مکانی نزدیک به هم باشند گفته می شود آندو «قریب» به هستند.
2ـ قرب زمانی: در صورتی که دو شئ یا دو حادثه و یا عمل از جهت زمانی نزدیک به هم باشند گفته می شود آندو «قریب» به هم هستند. مانند قریب و نزدیک بودنِ «در دست گرفتن قلم» و «نوشتن» البته روشن است که قرب بندگان به خدا از این دو قسم نیست، زیرا خداوند در ظرف زمان و مکان واقع نشده است تا چیزی را بتوان از جهت زمانی یا مکانی به او نزدیک و «قریب» دانست بلکه خداوند منزه از زمان و مکان بوده، بلکه خالق زمان و مکان و محیط به آنهاست.
3ـ قرب مجازی: گاهی می گویند، فلان شخص به فلان شخص نزدیک است. در این مواقع، مقصود این است که فلانی مورد احترام و علاقه بسیار فلان شخص می باشد و همفکر و همسابقه و هم نظر هستند و به خواسته ها و تقاضاهای یکدیگر ترتیب اثر می دهند. این نوع نزدیکی و قرب، قربِ مجازی و اعتباری و تشریفاتی است نه حقیقی.
آیا قرب بنده به خدا می تواند از این قسم باشد یا نه؟ البته این مطلب صحیح است که خدا به بندگان شایسته اش علاقه دارد و خواسته های آنها را اجابت می کند، لیکن قرب بنده را به خدا نمی توان از این نوع دانست زیرا چنانکه قبلا اشاره شد و در علوم عقلیه به اثبات رسیده و آیات و احادیث هم دلالت دارند که حرکت ذاتی انسان و سیر صراط مستقیم او امور حقیقی هستند نه اعتباری قرب به خدا از قربهای متعارف نیست بلکه نوع دیگری است که می توان آن را «قرب کمالی و درجه وجودی» نامید. برای روشن شدن مطلب به یک مقدمه اشاره می شود. در کتب حکمت و فلسفه اسلامی به اثبات رسیده که وجود و هستی حقیقتی است مشکک و دارای مراتب و درجات مختلف. وجود را مانند نور دانسته اند که مراتب شدید و ضعیف دارد. پائین ترین مرتبه مثلا نور شمع است تا عالی ترین مراتب نور که نور خورشید است و آن هم چیزی غیر از نور نیست. در بین مرتبه اعلا و اسفل، مراتبی از نور وجود دارد که همه نور هستند و تفاوت آنها به شدت و ضعف آنها می باشد. در مورد وجود هم می توان گفت که پائین ترین مرتبه مراتب وجود، وجود طبیعت و ماده است و عالی ترین مراتب ذات مقدس خداوند متعال می باشد که از جهت کمال وجودی نامتناهی است. در بین این دو مرتبه، درجاتی وجود دارد که تفاوت آنها نیز به واسطه شدت و ضعف می باشد پس اینجا روشن می شود که وجود هر چه قوی تر و درجه اش بالاتر باشد به همان نسبت به ذات مقدس و نامتناهی خداوند متعال نزدیکتر خواهد بود و برعکس هرچه ضعیفتر باشد از ذات واجب الوجود دورتر خواهد بود. اکنون با
توجه به مقدمه مذکور می توانیم معنای قرب بنده را به خدا و دوری از او را تصور کنیم انسان از جنبه روح حقیقت مجردی است که از جهت فعل به ماده تعلق دارد و به همین جهت می تواند حرکت کند و کامل و کاملتر شود تا به مرتبه نهایی وجود خود برسد.
از آغاز حرکت تا رسیدن به مقصد یک شخص و یک حقیقت بیش نیست. لیکن هر چه بیشتر کسب کمال کند و در مراتب وجود سیر کند و صعود نماید به همان نسبت به منبع وجود یعنی خداوند متعال نزدیکتر می شود. انسان به واسطه ایمان و عمل صالح می تواند وجود خویش را کامل و کاملتر کند تا به مقام قرب الهی نائل گردد. از سرچشمه هستی و منبع کمال و جمال، فیوضات بیشتری دریافت کند و خود منشأ آثار بیشتری گردد(1)
1) مراجعه شود به کتاب ولاء و ولایتهای استاد شهید مرتضی مطهری.