جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انواع انتظار

زمان مطالعه: 2 دقیقه

انتظار نجات بر دو گونه است:

یکم. انتظار نجاتى که در توان انسان نیست، آن را جلو یا عقب بیندازد؛ همانند انتظارى که شخص غریق در رسیدن گروه نجات مستقر در ساحل به سوى خود دارد. در این حال وى آنان را مى نگرد که براى نجات او به راه افتاده اند. بى گمان، غریق را یاراى آن نیست که زمان رسیدن گروه نجات را به خود نزدیک کند.

البته این انتظار، امید به نجات را در درون او تقویت کرده ونور امید را بر تیرگى هاى یأس و ناامیدى ـ که از هر سو احاطه اش کرده ـ خواهد تابانید.

دوّم. انتظارى که انسان مى تواند آن را نزدیک گرداند وطلب کند؛ مانند بهبود یافتن از بیمارى، اجراى طرحى عمرانى، علمى و تجارى، پیروزى بر دشمن و رهایى از فقر. همه اینها ریشه در انتظار دارند و امر سرعت بخشیدن یا تأخیر انداختن آنها به دست خود انسان است.

پس این امکان براى انسان وجود دارد که در بهبود یافتن و شفا تعجیل کند، یا آن را به تعویق اندازد و یا حتى منتفى گرداند. چنان که امکان آن هست در اجراى پروژه اى تجارى، عمرانى و علمى عجله کند، یا اجراى آن را به وقتى دیگر موکول کند و یا آن را رها سازد. همچنین این امکان براى وى هست که به سوى پیروزى بر دشمن وبى نیازى مالى بشتابد، یا سستى ورزد و تأخیر کند و یا از خیر آن بگذرد.

با این بیان، انتظار از نوع دوم با انتظار از نوع اوّلى که از آن سخن گفتیم، تفاوت دارد و در محدوده قدرت و اختیار انسان است که در تحقق آنچه که انتظارش را مى کشد، شتاب ورزد، یا درنگ و سستى روا دارد و یا عطایش را به لقایش بخشد.

از این رو انتظار از نوع دوم، علاوه بر «امید» و«مقاومت»، به انسان «حرکت» نیز مى بخشد و حرکت، مخصوص انتظار است. بى گمان اگر انسان بداند که نجات ورهایى اش به حرکت، عمل و تلاشش وابسته است؛ آن چنان حرکت و تلاشى براى رهایى و نجات خویش به خرج مى دهد که در گذشته، توان انجام دادن آن را نداشته است.

بنابراین اگر انتظار از نوع اول به انسان، تنها «امید» و «مقاومت» مى بخشد، انتظار از نوع دوم به وى «حرکت» و پویایى نیز خواهد بخشید.

امید این قدرت را به انسان مى دهد تا پرده حال را بدرد و آینده را ببیند، وچه قدر فاصله است میان کسى که «خدا»، «هستى» و «انسان» را از خلال درد ورنج حاضر مى بیند و میان کسى که همه این سه را از خلال حال و گذشته و آینده مى نگرد. بى گمان تیرگى، ظلمت و ابهام و اشکالى که دیدگاه نخست را احاطه کرده، در دیدگاه دوم وجود ندارد.

امید انسان را در پایدارى و مقاومت در برابر سقوط و نابودى تا رسیدن نیروهاى کمکى، توانمند مى سازد و تا زمانى که چراغ امید به رسیدن کمک در دل وجان انسان ندرخشد، مقاومتى نخواهد داشت.

امید انسان را در نیل به نجات، رهایى، نیرومندى و توانگرى قادر خواهد ساخت. چنین انتظارى، همان «انتظار پویا» وبرترین نوع انتظارى است که در این پژوهش ما در پى آنیم.