جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بی ارزش انسان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

وجود تضاد و تعارض، بشرطی که تعدیل شود و تحت کنترل و ضابطه ای درنیاید سبب بی قدری و بی بهائی انسان می شود و حتی می توان گفت امری است که واقع شده و در بلوک سرمایه داری و بلوک سوسیالیستی جلوه آن را به عیان می بینیم.

در دنیائی که ارزشهای مذهبی در آن نفی شده اند، اگر قدرت تولید را از آدمی بردارند موجود بی ارزش تر از حیوان خواهد شد، زیرا او حتی فاقد پوست و پشم قابل استفاده در کارخانه است. او دیگر انسان نیست، حیوانی است مولد، مادام که تولید می کند می ارزد و زمانی که قدرت تولید را از دست داد محکوم به فناست.

بر این اساس تغییر انفجار بمب ها و نارنجک ها در گوشه و کنار جهان بسیار آسان می شود. می توان فهمید که چگونه ممکن است خصم دیوار صوتی را در بالای یک شهر بشکند و در آن جمعی عظیم از کودک و بزرگسال و جوان، زن و مرد، سالم و بیمار به وحشت و یا در معرض هدم و تلف افتند. در آن صورت می توان برای به آتش کشیدن و ویرانی هزاران خانه از انسانهای بی پناه تفسیری پیدا کرد.

بهنگامی که قدر و مرتبت آدمی سقوط کند، دیگر چه وحشتی از صدای ناله کودگان گرسنه؟ چه احساسی از فریاد دردمندی بیماران بی سرپرست؟ چه تاثری از آه و ضجه آن که در آتش و موج انفجارها سوخته و از بین می روند؟ چه تفاوتی بین ناله یک انسان با یک حیوان که به قربانگاه می رود.