جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تجدید اسلام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ادیان الهی همیشه پس از طی دوران مشخصی بازیچه و ملعبه قرار است. مفسرانی بوده اند که دین را در خدمت دنیا، به کار گرفته اند، ارسال پیاپی پیامبران نیز به همین جهت بوده تا راه صحیح و اصیل پیغمبران گذشته را باز نموده و آنرا از لوث خرافات و تحریفات پاک کنند. هرچه ادیان الهی پیشرفته تر می شدند، تحریفات و توجیهات نیز همگام با آنها پیچیده تر می گشت.

از اینرو کار امام مهدی (علیه السلام) در این بعد از تمام پیامبران و امامان گذشته مشکلتر است. چرا که ایشان بار «پاکسازی» و «بدعت زدائی» اسلام را نیز علاوه بر تمام ادیان گذشته به عهده دارد. و هرچه تحریف در دوره غیبت (تاکنون هزار و صد و شصت و دو سال) در اذهان مردم به عنوان حقایق نقش بسته باید تعیین کند و بار دیگر مردم غفلت زده را به راه اصیل دین، قرآن و عترت پیامبر برگرداند و «عترت» این بار، بدون هیچگونه تقیّه به

تفسیر قرآن می نشیند…

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «صاحب این امر اگر ظاهر شود مانند آنچه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دیده از مردم می بیند و بیشتر.»(1) علت این مسأله در روایات دیگر بیان شده است از جمله روایت امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: «رسول خدا در حالی به سوی مردم آمد که بتهای سنگی و چوبهای تراشیده را می پرستیدند ولی علیه (قائم) خروج می کنند و کتاب خدا را علیه او تأویل می نمایند و به استناد آیه تأویل، علیه او می جنگند»(2) امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، بازگشت هدایت به مسیر اصلی خویش را در زمان امام مهدی (علیه السلام) چنین توضیح می دهد:

«یعطف الهوی علی الهدی، اذا اعطفوا الهوی علی المهدی و یعطف الرای علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی»(3)

(امام منتظر) هوای نفس را به هدایت برمی گرداند. زمانیکه مردم، هدایت را به هوای نفس تبدیل کرده باشند و رأی مردم را به قرآن برمی گرداند. چنانکه قرآن را به رأی و نظرشان برگردانده بودند.)

اسلام همه این ضربه ها را از سوی پیروان ظاهری می خورد. از این رو امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند، مردم را مجدداً به اسلام فرا می خواند. و به امری هدایت می کند که از میان رفته است و

مردم از آن مسیر گمراه شده اند و «مهدی» نامیده شد به دلیل اینکه به امر گم شده هدایت می کند و به خاطر قیام به حق «قائم» نام گرفت.»(4)


1) غیبت نعمانی ترجمه فارسی ـ سید احمد مهری ص 350.

2) همان مدرک.

3) نهج البلاغه ـ خطبه 138.

4) مکیال المکارم ـ ج/1 ـ ص 57 ـ 56.