بر خلاف آنچه بعضی فکر می کنند، رابطه امام در زمان غیبت بکلّی از مردم بریده نیست; بلکه آن گونه که از روایات اسلامی بر می آید گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پر شور از عشق خدا، و دلی پر ایمان، و اخلاصی فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجاً ساخته می شوند; و روح انقلابی بیشتری کسب می کنند; انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هر گونه ظلم و بیدادگری در جهان!
ممکن است آنها خودشان پیش از این قیام از دنیا بروند ولی به هر حال آمادگی و تعلیمات انقلابی را به نسل های آینده شان، و به دیگران منتقل می سازند، و در پرورش گروه نهایی سهیم و شریکند.
سابقاً گفتیم معنی غیبت امام این نیست که او به شکل یک روح نامرئی و یا اشعّه ای ناپیدا در می آید، بلکه او از یک زندگی طبیعی آرام برخوردار است; و به طور ناشناخته در میان همین انسانها رفت و آمد دارد، و دلهای بسیار آماده را بر می گزیند; و در اختیار می گیرد و بیش از پیش آماده می کند و می سازد.
افراد مستعد به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درک این سعادت را پیدا می کنند; بعضی چند لحظه; و بعضی چند ساعت و چند روز; و بعضی سالها با او در تماس نزدیک هستند!
به تعبیر روشنتر، آنها کسانی هستند که آنچنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته اند که همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز بر فراز ابرها قرار می گیرند; آنجا که هیچ گاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جانبخش آفتاب نیست; در حالی که دیگران در زیر ابرها در تاریکی و نور کمرنگ به سر می برند.
حساب صحیح نیز همین است; من نباید انتظار داشته باشم که آفتاب را به پائین ابرها بکشم تا چهره او را ببینم; چنین انتظاری اشتباه بزرگ و خیال خام است; این منم که باید بالاتر از ابرها پرواز کنم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه جرعه بنوشم و سیراب گردم.
به هر حال، تربیت این گروه یکی دیگر از فلسفه های وجود او در این دوران است.