غرض جامعه ای است که دورنمای
آن در طرح های مدینه های فاضله آمده است و تشکیل آن از آرزوهای فلاسفه خوش بین بود.
اینکه ایدآلش می خوانیم ایدآلی است نسبی، بگونه ای که صورت آن در دنیای گذشته و حال وجود نداشته و ندارد. و گر نه با تصویری که ادیان از بهشت و نعیم ابدی داده اند آنچه در دنیا پیدا می شود ذره ای و گوشه ای از آن چیزی است که به بندگان صالح خداوند وعده داده شده است.
جامعه ای پدید خواهد آمد که در آن دو روئی و دو گوئی و نفاق نباشد، نابسامانی و اختلاف و درگیری جان مردم را به لب نیاورد، انسانها هر کدام در مرز خود و در حدود گلیم خود دست و پا را دراز کنند، هر کس بحق خود قانع باشد و برای سعادت خود و همنوعانش بکوشد.
جامعه ای تشکیل گردد تحت ضوابط الهی، بهمان صورت که مورد درخواست انبیاء الهی بود و آنان مردم را به تحقق آن دعوت می کرده اند. نظامات آن بر اساس ضوابط الهی، خواسته های مشروع مردم در آن محقق، کارها بر روال عادی و طبیعی، بدون اینکه مضیقه ای در آن احساس شود.