جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جواب دندان شکن

زمان مطالعه: 2 دقیقه

سند دیگر در استناد به همین آیه، گفتگوی ابن عباس با عمر است که مولی حیدر شروانی در کتاب مناقب اهل البیت علیهم السلام صفحه‏ی 453، از دو مدرک عامه، یکی «شرح نهج البلاغه‏ی ابن ابی الحدید» و دیگری تاریخ ابن اثیر به نام «الکامل فی التاریخ» بازگو نموده و چنین است که عمر از ابن عباس پرسید: آیا می‏دانی چه چیز مردم را از شما بازداشت که به خلافت و حکومت شما دودمان پیامبر تن ندادند؟

ابن عباس گفت: خیر.

عمر پاسخ داد: اما من می‏دانم.

ابن عباس پرسید: چیست؟ چه انگیزه و عاملی مردم را از پذیرش

ولایت و خلافت آل پیغمبر علیهم السلام بازداشت؟

عمر گفت: قریش خوش نمی‏داشت که نبوت و خلافت، هر دو از آن خاندان شما باشد، پس بر مردم اجحاف نمودید. از این رو قریش در کار خویش نگریستند و خود به انتخاب خلیفه پرداختند و در گزینش و نصب پیشوا و جانشین پیامبر، موفق شدند و به حق رسیدند.

بعد از این سخن، ابن عباس حرفهای عمر را یک یک پاسخ داد و تمام موارد گفتارش را با استناد به قرآن، باطل نمود تا آنکه درباره‏ی انتخاب قریش نسبت به خلافت گفت:

اما این حرفت که گفتی قریش خود به گزینش و اختیار خلیفه همت گمارد، خداوند متعال می‏فرماید:

«و پرودرگارت خلق می‏کند هر چه بخواهد و اختیار می‏نماید، آنان را حق انتخاب و اختیار نیست.» و تو خوب می‏دانی که خداوند برای مقام خلافت و امامت، همان کسی را که می‏خواست از خلقش انتخاب نمود.

پس اگر قریش نیز همان را که مورد نظر و گزینش الهی بود می‏نگریست و بدان گرایش می‏یافت، قطعا به موفقیت می‏رسید و حقیقت را در آغوش می‏کشید.

گفتگوی عمر با ابن عباس بالا گرفت و هر چه عمر درباره‏ی قریش و مسئله‏ی رهبری امت گفت، ابن عباس در کمال شجاعت و صراحت

با تکیه به قرآن و عقل، رد کرد و غصب خلافت و ظلم به اهل بیت و حقانیت حضرت علی علیه السلام را به روشنی بیان داشت، تا آنجا که عمر نتوانست تحمل کند و گفت: بس کن! برخیز و به خانه‏ات برگرد.