جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درباره این چهل‏ حدیث و ترجمه آن

زمان مطالعه: 5 دقیقه

زمانی که نویسنده دانشورِ الأَربعونَ حَدیثًا فی مَن یَمْلَأُ الأَرضَ قِسطًا و عَدْلًا، حجّةالإسلام‏والمسلمین حاج‏شیخ هادیِ نجفی – وَفَّقَهُ اللّهُ تَعالی لِما یُحِبُّ و یَرضی -، ترجَمه این کتاب را از صاحبِ این قلم درخواستند، از سرِ اشتیاقی که به عَتَبه‏بوسیِ معارفِ أهلِ بیتِ عصمت و طهارت – علیهم‏السّلام – داشته و دارم، پذیرفتم؛ بویژه که دوست داشتم بدین بهانه عرضِ خاکساریِ خود را به پیشگاهِ رفیعِ حضرتِ بَقیَّةُاللّه، حجّة بن الحَسَن – عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فی ظُهورِه -، عرضه بدارم. کار را نیز آسان می‏شمردم، و چون برخی از این أحادیث و منابعِ آن، پیشتر نیز به فارسی ترجَمه شده بود، می‏پنداشتم که مرا به پالوده‏خوردن می‏فرستند!(1)

هرچه در کار پیشتر رفتم، از یکسو، شور و اشتیاقم افزون شد، و از سویِ دیگر، دانستم ترجَمه این أحادیث بسیار دشوارتر و تأمّلْ‏خواه‏تر از آنست که در آغاز می‏پنداشتم، و در این میانه، نه فقط به ترجَمه، که گاه باید به شرح و تدقیقِ ضبطِ حدیث نیز دست یازم. نادرستیهائی که در ضبطِ برخی منابعِ حدیثیِ مطبوع مشاهده کردم و افتادگیها و بَدْخوانیها و سَهل‏انگاریهائی که در پاره‏ای ترجَمه‏ها دیدم، همه و همه، حکایتگرِ همان مظلومیّت و مهجوریّتِ تُراثِ حدیثیِ شیعه بود که بارها و بارها گفته و نوشته و خوانده‏ایم.

القصّه، نه منابعی که در اختیار داشتم – و داریم – به آن صحّت و دقّت و کارآمدی و کارگُشائی بود که گُمان می‏رفت، و نه راه به آن همواری و زودانجامی؛ و اگر نبود لطفِ خداوندِ کارسازِ بنده‏نواز و عنایتِ خاصانِ درگهش، خاصّه إمامِ غائب – روحی و أرواحُ‏العالَمینَ لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِداء -، این مختصر هرگز سامان نمی‏پذیرفت.

با اینهمه، ناگزیر باید به قُصور و تقصیرِ خویش معترف شوم و خاطرنشان کنم: این کاری است که توانسته‏ام، نه آنچه خواسته‏ام. تنگیِ وقت و پایفشاریِ مؤلّفِ

ارجمند بر شتابِ قلم نیز، در زودتر فروبستنِ پَروَنده این ترجَمه و چشم‏پوشیدن از بازپیرائیِ بیشتر دخیل بود. اینک باید امید بَنْدَم که اگر نُکته‏هائی إصلاحی و تکمیلی فرادست‏آمد، در چاپِ دیگر – بِعَونِ اللّهِ تَعالی – إعمال و إلحاق گردد. همچُنین امیدوار باشم که تا آن زمان از یادآوری‏ها و پیشنهادهایِ صاحبْنظرانِ صائبْ‏نَظَر بی‏بهره نمانم و در بِهْسازیِ ترجَمه و توضیحات رهینِ منّتِ عِیارْسَنجانِ سُخَنْ‏شناس شوم.

یکی از پُرسمانهائی که نظر و تحقیقِ محدِّثان و متکلِّمان و فقیهانِ إمامی را به خود معطوف داشته، و نگرشها و نگارشهائی چند، از رهگذرِ این عَطفِ توجُّه و تأمُّل و توغُّل، پدید آورده است، پُرسمانِ «حُرمتِ تسمیه إمام دوازدهم – عَجَّلَ اللّهُ تعالی فَرَجَه -» است.

گفت‏وگو بر سرِ این است که آیا بصراحت ذکر کردنِ نامِ حضرتِ مَهدی – علیه‏السّلام – (که همانا نامِ رسولِ خدا – صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و آلِه – است و بارها در مأثورات بدین معنا تصریح شده)، رواست یا نه؟؛ و منشإِ گفت‏وگو، روایتها و أحادیثِ مهمّی است که از این کار نهی می‏کنند.

بسیاری از عالمانِ إمامیّه در این باب قائل به تحریم شده‏اند و حتّی میرِداماد (ره) در شرعةالتّسمیة مدّعیِ إجماع بر تحریم گردیده و محدِّثِ جزائری (ره) در شرحی که بر عیون‏الأخبارِ صَدوق (قده) نگاشته است تحریم را قولِ بیشترینه عالمانِ إمامی دانسته.(2)

در مقابلِ این أکثریّت که تحریم را به طورِ مطلق و تا زمانِ ظهور برقرار می‏دانند، برخی تحریم را مشروط به تقیّه و خوف دانسته و بعضِ مُستَنبِطان هم محدود به دورانِ غَیبتِ صُغری پنداشته‏اند.(3)

نگارنده این سطور، به هر رویْ، در ترجَمه چهلْ‏حدیثِ حاضر با این معنا سر و کار

داشته و – به رغمِ میلِ باطنی و برخِلافِ احتیاطِ پسندیده در أمثالِ این مواضع – آنجا که مؤلّفِ محترم تصریح به نامِ مبارک کرده است، تصرّفی نکرده و عینِ نوشته مؤلّف را – که خود دانش‏آموخته فقه و أصول، و حدیثْ‏پِژوه است – ترجَمه نموده؛(4) خاصّه که برخی هم در این باب به تفاوتِ حکمِ مکتوب و ملفوظ تصریح کرده‏اند(5) – و اللّهُ سُبحانَهُ و تَعالی أَعْلَم و عِلْمُهُ أَتَمّ وَ أَحکَم.

در این ترجَمه، أوّلًا، به إعرابگُذاری و مَشکول‏سازیِ متونِ أحادیث دست یازیده‏ام؛ ثانیًا، ترجَمه متنِ حدیث را در پیِ نصّ ِ عربی قرارداده‏ام؛ و ثالثًا، توضیحات و بازبُردها و مَطالبی در متن و حاشیه برافزوده‏ام. برایِ آنکه افزوده‏هایِ ترجُمان قابلِ تمییز باشد، اینجا و آنجا آنها را در میانه دو قُلّابِ شکسته (» «) نهاده‏ام. پس خواننده محترم هر جا – در متن و پینوشتها – به» «بازخورد، عباراتِ درونِ آن را از افزوده‏هایِ ترجُمان بدانَد.

نامِ کوتاهِ «اندوخته خداوند» را نیز – که اقتباسی است از تعبیرِ قُرآنیِ «بَقیَّةاللّه» -، – با موافقتِ مؤلّف – از برایِ این ترجَمه انتخاب کردم.

گُمان می‏کنم ترجَمه این چهلْ‏حدیث، خواندنِ مُنتَخَبی از میراثِ حدیثیِ مسلمانان را در موضوعِ مَهدویّت برایِ خوانندگانِ فارسی‏زبان تسهیل کرده باشد. ترجُمان مُدَّعائی بیش از این ندارد و رَجامَندست کسانی که این مُنتَخَباتِ حدیثی را مُطالعه می‏کنند، خود با شوق و اهتمامِ بیشتر به مطالعه حَدیثْنامه‏هایِ کَلانْ‏تر و کتابهایِ مُفَصَّل‏تر بپردازَنْد. باز تأکید می‏کنم این چهلْ‏حدیث مُنْتَخَبی است از میراثِ حدیثیِ ما که مؤلّفِ آن، با ترتیبِ موضوعی و توالیِ منطقی، خُطوطِ برجسته باور و اندیشه إمامیّه را در این باب ملاک قرار داده، و به بهانه هریک، حدیثی از میانِ أحادیثِ گوناگونِ این أبواب برگزیده و آورده است. همین و بس.

ترجُمان، در ترجَمه نُصوصِ حدیثی، نه مُحرِّرانه و آزاد قلمْ‏گَردانی کرده است، و

نه به شیوه تَحْتَ‏اللَّفْظ. کوشیده‏ام أمین و درست ترجَمه کنم و حَتَّی‏المقدور نه بر مُفادِ نص بیفزایم و نه از آن بکاهم. اگر افزونه‏ای یا توضیحی را نیز برایِ خواننده لازم دیده‏ام معمولًا میانِ قلّاب نهاده‏ام تا ممتاز باشد.

امیدوارم در پیراستنِ کاستیهایِ مُسَلَّم و لغزشهایِ احتمالیِ این ترجَمه، از نقدِ باریکْ‏بینانه سخنْ‏سنجان محروم نمانَم و آن‏مایه به فراخْ‏سینگان و دریاوَشان تَشَبُّه کنم که صادقانه بگویم: «أَحَبُّ إِخوانی إِلَیَّ، مَنْ أَهدی إِلَیَّ عُیُوبی».(6)

خدایْ را می‏خوانیم و از او می‏خواهیم تا با ظهورِ إمامِ عصر – علیه الصّلاة و السّلام – دیده ما را روشن، جانمان را تابناک، دلمان را خُشنود، و باور و خِرَدمان را باروَر و برخوردار فرماید و کامِ همه آزادگان و دادخواهان را برآرَد – بمَنِّهِ و کَرَمِه.

برف باریده‏ست بر باغِ جهان

آفتابت تا به کِیْ باشد نهان؟

آفتابِ رویِ آن شَهْ زیرِ میغ

سَرزَنَد از کوه مِهْر و مَه، دریغ!

لوحِ دوران شُد تهی از نقشِ حق

ای تو دفتردار! برگردان وَرَق(7)

ایدون باد!

بنده خدا: جویا جهانبخش

اصفهان، بهارِ 1382 ه. ش.


1) تعبیر را از بیهقیِ أدیب و مورِّخ وام کرده‏ام؛ آنجا که می‏نویسد: «… چنان که گفتی او را به پالوده‏خوردن می‏فرستد…» (تاریخِ بیهقی، چ خطیبِ رهبر، 238:1).

2) نگر: مستدرک الوسائل،ط. مؤسّسه آل‏البیت علیهم‏السّلام، 288:12.

3) نگر: فصلنامه انتظار، سالِ 2، شماره 3، ص 205 و 206.

4) از برایِ تفصیلِ مباحثِ مربوط به حرمتِ تسمیه، نگر: مرآةالعقول، 4: 18 – 16؛ و بحارالأنوار (ط. 110 جلدیِ مؤسّسة الوفاء بیروت)، 51: 34 – 31؛ و: کشف الغمّه، ط. مکتبة بنی‏هاشمی، 519:2 و 520؛ و: مستدرک الوسائل، ط. مؤسّسة آل‏البیت علیهم‏السّلام، 12: 289 – 279؛ و: نجم الثّاقب، ط. انتشاراتِ مسجدِ جمکران، صص 105 – 95؛ و: فصلنامه انتظار، سالِ 2، شماره 3، صص 226 – 203 (مقاله «حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولیّ‏عصر (عج)» از شیخ نجم‏الدّین طبسی – دامَ فضلُه -)؛ و: شرح حدیث عرض دین، آیةاللّه صافیِ گلپایگانی، ص 74؛ و: مَهدیِ موعود [علیه‏السّلام]، علیِ دوانی، ص 236 و 369 و 370؛ و: موسوعة المصطفی و العِتْرة (علیه و علیهم‏السّلام) 22-160:12؛ و: حیاتِ فکری و سیاسیِ إمامانِ شیعه علیهم‏السّلام، جعفریان، صص 592 – 590؛ و: رسائل و مسائل، ملّا أحمدِ نراقی (ره)، 3: 98 – 89؛ و: یکصد پُرسش و پاسخ پیرامونِ إمامِ زمان (عج)، رجالیِ تهرانی، صص 66 – 64؛ بامدادِ بشریّت، محمّدجوادِ مروِّجیِ طَبَسی، قم، 1381 ه. ش.، صص 91 – 87.

5) نگر: یکصد پُرسش و پاسخ…، رجالیِ تهرانی، ص 65.

6) یعنی: محبوب‏ترینِ برادرانم نزدِ من، کسی است که عیوبِ مرا به من هدیّه کُنَد.این سخن در تُحَفُ العقول (تحقیقِ استاد غفّاری، ط. جامعه مدرّسین، ص 366) از إمامِ صادق – صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ علیه – نقل شده است.

7) مثنویِ طاقدیس، ص 86.