زمان مطالعه: < 1 دقیقه
آدم ز حسن و بهجت آن در شگفت ماند
کاشباح نور و علم چه قوم است اى خدا
آمد ندا که نور حبیب خداى تست
با نور اوصیاى وى و شاه اوصیا
آنان که بودشان سبب آفرینش است
آنان که مقصدند ز خلق و ز امر ما
هست این درخت صورت علم نهانشان
کز وى کسى برى نبرد جز به اذن ما
آن کو به اذن مىبرد از وى برى، ولى است
داناست بىتعلّم و بیناى رازها
باز آن کسى که مىبرد از وى به غیر اذن
نومید و تیره مانده در این پرده عطا
مخصوص اهلبیت حبیب است آن درخت
یا آن کسى که از در ایشان برد عما
این منزلت به هیچ پیامبر ندادهایم
جز آنکه مىخورد نمک از خوان مصطفا