زمان مطالعه: < 1 دقیقه
آدم چو دید مکرمت و سجده و بهشت
گفتا در آسمان و زمین کیست مثل ما؟
آمد ندا که سر به سوى عرش کن ببین
آمد چو دید در نظرش نور مصطفا
با نور اهل بیت ز اشباح منعکس
اشباح کرده بود به صلبش ز عرش جا
انوار بس غریب ز صلبش نمود عکس
تا منتهاى عرش درخشان و با ضیا
از عکس آن فتاده مثال و شبح به عرش
تا چارده شبح همه جانبخش و دلگشا
از علمشان بدید درختى کشیده سر
چو سدره منتهى شده تا اوج منتها
چون نیک بنگریست همان آن درخت بود
یا عکس آن درخت کزان نهى شد ورا
یا نور آن درخت که بودش شمار جمع
بود آن درخت علم در او جمله میوهها