آنها در برابر جریانات بی تفاوتند و حد اکثر اینکه تابع اکثریتند. از خود استقلالی ندارند. جرات آن که در برابر خط مشی های خلاف بایستند، ابراز وجودی کنند خود را نشان دهند از مکتبی را که بدان پای بندند دفاع کنند. برای شان نیست.
از دید سیاسی خود را محکوم می بینند، گمان دارند وظیفه شان نیست در این راه گام بردارند. هر چه که بر آنها راندند باید پذیرا باشند. هر بلائی که از سوی هیئت زمامدار برای شان تهیه شده باید آن را قبول کنند. غافل که او در برابر این امور و جریانات مسوول است و باید جوابگوی آن باشد.
چه بسیار از اینان که گمان دارند در برابر مسائل جاری جامعه مسوولیت و تعهدی ندارند و اگر هم دارند آن را نادیده می گیرند. شعارشان این است عیسی به دین خود، موسی به دین خود، مرا که در قبر معاویه نمی گذارند، سری که درد نمی کند چرا به بدردش می آوری و… حد اکثر جرات شان را از طریق این شعار اعلام می دارند که خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. و شما می دانید که این طرز فکر و موضعگیری موجب پدید آمدن چه رسوائی هائی است.