آنها می گویند نگاهی هر چند سطحی اگر به وضع جهان افکنده شود آینده ای امید بخش را به ما الهام نمی دهد. در وضع موجود جهان می بینیم که ثلثی از جمعیت دنیا سرگرم بهره کشی از دو ثلث دیگرند. با همه پیشرفتها و
ترقیاتی که در زمینه علم و تکنیک پدید آمده هنوز ملیونها انسان را می بینیم که اسیر استعمار قدیم و جدیدند. هنوز ملیونها گرسنه به انتظار نان و میلیونها بیمار چشم براه پزشک و درمانند. در حالی که در گوشه ای دیگر از همین جهان هزاران بیمارستان برای سگها و بدتر از سگها ساخته اند.
ما هنوز در سطحی جهانی شاهد ظلم ها، بی عدالتی ها و تبعیض ها هستیم که نه تنها از میزان کاسته نمی شود بلکه دائما رو به توسعه و افزایشند. هنوز میلیونها انسان برای تسکین درد و التهاب خود به بمشروب، به هروئین، به فحشاء، به تریاک و دیگر مواد مخدر پناه می برند و آینده معلوم نیست از این بهتر باشد.
در این وضع و بحرانی که برای بشر است نه تنها امروز کسی برای نجات شان در حرکت و تلاش نیست، بلکه در صدد آن هم نیستند. کسانی را تربیت کنند که به درد دیگران در سنوات آتیه بپردازد. و اصولا نظام تربیتی جهان در صدد ماشینی بار آوردن انسانهاست، در پی آن است انسانهائی تربیت کند که در خدمت کار و صنعت باشند. در آنچه که مربوط به جنبه معنویت و عاطفه بشری هست قیامی و اقدامی به عمل نمی آید.
بر این اساس فرجام کار بشر و حیات او تاریک و مرگبار است، یاس و ذلت گر بیانگیر انسانها خواهد بود، امید به درخشندگی و صفا و ضیاء امیدی پوچ و بیهوده است. بدبختی ها، اسارت ها ننگ و نفرت ها همچنان استمراری می یابند تا روزی که به انقراض نسل منتهی گردد.