بعد از حضرت حجت علیه السّلام اولین شخصى که رجعت مىکند و بر سراسر گیتى حکومت مىکند، امام حسین علیه السّلام است. در این قسمت به پارهاى از روایات در اینباره اشاره مىشود:
1. امام صادق علیه السّلام فرمود: «اولین کسى که زمین بر رویش شکافته مىشود و به دنیا برمىگردد، حسین بن على است».(1)
آن حضرت همچنین فرمود: «اولین کسانى که به دنیا برمىگردند، حسین بن على علیهما السّلام و یارانش و یزید بن معاویه و یارانش هستند که همه آنها را از اول تا آخر مىکشد». سپس امام صادق علیه السّلام این آیه شریفه را تلاوت فرمود: ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً؛(2) «پس شما را بار دیگر بر آنها مسلّط کنیم و با مال و فرزندان یارى رسانیم و تعدادتان را افزونتر کنیم».(3)
و امام محمد باقر علیه السّلام مىفرمایند: امام حسین علیه السّلام شب عاشورا به اصحابش فرمود: «… فابشروا بالجنة، فو الله انما نمکث ماشاء الله تعالى بعد ما یجرى علینا، ثم یخرجنا الله و ایاکم حین یظهر قائمنا فینتقم من الظالمین، و انا و انتم نشاهدهم فى السلاسل و الاغلال و انواع العذاب و النکال …؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم که بعد از آنچه بر ما جارى شود، مکث خواهیم کرد آن قدر که خداى تعالى خواسته باشد، پس بیرون مىآورد ما و شما را در آن هنگامى که قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد کشید از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهیم کرد ایشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نکال …»(4)
و امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا، دوباره از «رجعت» خود سخن گفته،
مىفرماید: «من اولین کسى خواهم بود که زمین شکافته مىشود و رجعت مىکنم».(5)
و در زیارت حضرت ابو الفضل علیه السّلام مىخوانیم: «جئتک یابن امیر المؤمنین وافدا الیکم و قلبى مسلم لکم … فمعکم معکم لا مع عدوکم انى بکم و بایابکم من المؤمنین و بمن خالفکم و قتلکم من الکافرین؛ اى پسر امیر مؤمنان! من به محضر شما شرفیاب شدم؛ در حالى که دلم تسلیم شما و یاریم آماده براى شما است … من با شمایم، با شمایم، نه با دشمنان شما. من نسبت به شما و بازگشت شما از ایمان آورندگان و نسبت به آنان که شما را کشتند، از کافرانم».(6)
1) بحار الانوار، ج 53، ص 39؛ الزام الناصب، ج 2، ص 360؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 408؛ الایقاظ من الهجعة، ص 360.
2) سوره اسراء، آیه 6.
3) بحار الانوار، ج 53، ص 76؛ تفسیر صافى، ج 3، 179؛ تفسیر عیاشى، ج 2، ص 282؛ نور الثقلین، ج 3، ص 140؛ تفسیر برهان، ج 2، ص 408.
4) گزیده کفایة المهتدى، ص 105 و 106، ح 19.
5) بحار الانوار، ج 53، ص 62؛ الایقاظ ، ص 352؛ فوز اکبر، ص 36.
6) بحار الانوار، 22، ص 173؛ شیعه و رجعت، ص217 و 218.