جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روش حکومت امام زمان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

برنامه‏ی حکومت و سیاست آن حضرت، نشر حق و عدالت و گسترش رفاه و امنیت مردم است. اصول سیاست او از کتاب خدا و روش پیغمبر خدا گرفته شده و راه جدش امیرالمومنین را طی می کند. آن حضرت پرچمدار عدالت اجتماعی و برقرار کننده عدل و حق است. و در این زمینه، روایاتی را ذکر می کنیم:

1- حابر از حضرت امام محمد باقر – علیه السلام – روایت کرده است که فرمود:«مهدی، در مکه هنگام عشا ظهور می کند و پرچم و پیراهن و شمشیر رسول خدا با اوست و علامات و نور و بیان به همراه دارد، پس وقتی که نماز عشا را به جا آورد، با صدای بلند ندا می کند: شما را به یاد خدا می اندازم و حال آنکه در پیشگاه پروردگارتان قرار گرفته‏اید و حجت بر شما تمام است و پیامبران مبعوث شده اند و کتاب نازل شده و به شما فرمان می دهد که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و از خدا و رسول خدا اطاعت نمایید، چیزی را که قرآن زنده نگه می دارد شما هم احیا کنید و چیزی را که قرآن آن را می میراند شما هم چنین کنید. و یار هدایت باشید و مساعد تقوا باشید؛ زیرا دنیا نزدیک است که

پایان پذیرد و اعلان وداع کند. و من شما را به خدا و رسول خدا و عمل به کتاب خدا و میراندن باطل و زنده نگه داشتن سنت، دعوت می کنم…».

2- حضرت امام محمد باقر – علیه السلام – فرمود:«وقتی که قائم ما ظهور کند، به مساوات، تقسیم می کند و بین خلق خدای رحمان – خوب و بدشان – عدالت می‏ورزد».(1)

3- حضرت امام محمد باقر – علیه السلام – فرمود:«وقتی قائم ما قیام کند، حکم به عدل می کند و جور و ستم از بین می رود و راهها امن می شود و زمین برکاتش را بیرون می دهد و هرحقی به اهلش برمی گردد».(2)

4- حضرت امام محمد باقر – علیه السلام – فرمود:«حضرت مهدی – علیه السلام – مظالم مردم را برمی گرداند حتی اگر زیر دندان کسی باشد آن را به صاحبش برمی گرداند».(3)

حقیقتا روش و سیاست حضرت مهدی – علیه السلام – استمرار همان روش جدش رسول خدا و وصی و باب مدینه العلم پیغمبر است. و به همان قیام می کند که آنان قیام کردند، از امام باقر – علیه السلام – راجع به روش حکومتی حضرت بقیه الله – علیه السلام – سوال شد، حضرت در جواب فرمود:«گذشته را خط بطلان می کشد، همچنانکه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – چنین کرد و اسلام رااز نو برقرار خواهد نمود»(4)


1) بحار.

2) الارشاد.

3) الملاحم و الفتن.

4) غیبت نعمانی، ص 123.