جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زخمهای کاری

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

فأحدقوا بک من کل الجهات، و أثخنوک بالجراح، و حالوا بینک و بین الرواح، و لم یبق لک ناصر، و أنت محتسب صابر، تذب عن نسوتک و أولادک حتی نکسوک عن جوادک [جوارک]، فهویت الی الأرض جریحا، تطؤک الخیول بحوافرها أو [و] تعلوک الطغاة ببواترها.(1)

پس از هر سود دور تو را گرفتند و زخمهای کاری بر تو زدند و نگذاشتند کارت تا شب به طول کشد، در حالی که برای تو یاوری نمانده و تو محتسب شکیبا بودی و از زنان و فرزندانت دفاع می‏کردی تا این که تو را از اسب انداختند، پس تو زخمی بر زمین افتادی، اسبها با سمهایشان بر تو تازیدند و ستمگران و سرکشان شمشیرهای برانشان را بر تو فرود آوردند.


1) بحار الانوار، ج 98، ص 322.