قدرتهای جسمانی از دو سرچشمه پدید میآیند: یکی تمرینهای بدنی و ورزشهای دائمی؛ دوم مواهب طبیعی و فطری.
سرچشمهی نخست راه تقویت بنیهی بدن و نیرومند ساختن اندام و تن میباشد، از این رو یک فرد عادی که همسان مردم معمولی توانائی دارد میتواند به وسیلهی ورزشهای مختلف و تمرینهای مداوم و گوناگون، بدنش را قوی کند؛ از بازوان پیچیده و اندام نیرومند برخوردار گردد، قهرمان وزنه برداری یا کوهنوردی شود و در مسابقات یا میدانهای رزم، قدرت نمایی کند و مدال بگیرد و به پیروزی برسد.
نیرویی را که بر اثر تمرین و ورزش به دست آمده، قدرت اکتسابی گویند. زیرا بشر، خود در پی تحصیلش برآمده و آن را از راه زحمت و
کوشش کسب نموده است.
سرچشمهی دیگری که موجب پیدایش توانمندیهای جسمانی است، مقررات طبیعت و اقتضای فطرت و خلقت میباشد. بدین خاطر مردمی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، از شهرنشینان، قویتر و مقاومترند. درختان کوهستانی و گیاهان خودروی بیابانی و اشجار جنگلی نیز با آنکه باغبانی ندارند و به دست بشر آبیاری نمیشوند، از گلها و گیاهان شهری که با مراقبت باغبان و آبیاری مرتب رشد کرده و سایه پرورد شدهاند نیرومندتر و سختترند.
چنانکه حضرت علی علیه السلام در نامهئی که به فرماندارش، عثمان بن حنیف انصاری نوشت، چنین مرقوم داشت:
متوجه باشید، چوب درخت بیابانی (که در شرایط دشوار و محیط صحرا پدید آمده) محکمتر است و پوست درختهای سبز و خرم (که در بستانهای پر آب و در هوای مساعد رشد کرده و نازپرورده بار آمده) نازکتر و ظریفتر میباشد.
بنابراین محیط طبیعی و شرایط زیستی و اقتضاء طبع و سرشت آدمی، بدون دخالت و زحمت شخص، در قدرت بدنی او موثرترند و بدین خاطر، آب و هوای کوهستان، انرژی و نیروی خاصی در انسان پدید میآورد که مربوط به ورزش و تمرین نیست، بلکه مولود آفرینش و نظام خلقت است.
این قدرتی را که بدون رنج ورزشگاه رفتن و بی زحمت دویدن و
تمرین کردن به وجود آمده، قدرت موهبتی نامند، چون زائیده طبیعت خدادادی و بخشش قانون الهی است و به اکتساب و تحصیل شخص بستگی ندارد.
اینک که تفاوت توانائی اکتسابی با قدرت موهبتی در زمینهی جسم آدمی معلوم شد، به راحتی میتوان فرق بین این دو نیرو را در مورد روح شناخت و دو گونه توان روحی را از یکدیگر تمیز داد.