شناخت، یکی از مشکلات هر زمانی بوده و هست، و هیچ اختصاص به یک چیز خاصی ندارد. مثلا در امور مادی، شناخت هنر از قبیل خط و نقاشی و غیره و یا شناخت روح و عقل و قلب و نفس در معنویات. در این میان یکی از مشکلات (شناخت حق و باطل) است که به آسانی میسر نیست.
توجیه مطلب
برای توجیه مطلب و روشن شدن آن جریانی از جنگ جمل را در اینجا می آوریم تا بدانیم شناخت حق و باطل چه اندازه مشکل است. مردی از اصحاب حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در
جریان جنگ جمل سخت در تردید قرار گرفته بود که حق باکی است زیرا او دو طرف را مورد توجه خویش قرار می داد، از یک طرف حضرت علی علیه السلام را می دید و شخصیتهای بزرگ اسلامی را که در رکاب علی بن ابی طالب علیه السلام شرکت دارند و شمشیر می زنند و می رزمند. و از طرف دیگر عایشه را می بیند، که قرآن مجید درباره زوجات آن حضرت می فرماید: و ازواجه امهاتهم. همسران پیامبر مادران مومنینند. اینک مادر مومنین با حضرت علی علیه السلام مشغول به جنگ است. در رکاب عایشه هم (طلحه) را می بیند که از پیشتازان اسلام و مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر در میادین جنگهای اسلامی و مردی که به اسلام خدمتهای ارزنده ای کرده است. و همچنین (زبیر) را می بیند که به اسلام خدمت کرده و خوش سابقه تر از طلحه می باشد، و از جمله کسانی است که در خانه حضرت علی علیه السلام متحصن شده که با ابابکر
بیعت نکند زیرا او علی را شایسته می دانست. خلاصه این مرد در حیرت و سرگردانی عجیبی قرار گرفت و نمی داند چه کند؟ زیرا حضرت علی و طلحه و زبیر در راه اسلام فداکاری ها کرده اند و در سخت ترین دژها باهم بودند ولی اکنون رو در روی هم قرار گرفته اند، کدام حق است و کدام باطل؟!! در این گیرودار چه باید کرد؟
شایان توجه
توجه داشته باشید، نباید آن مرد را در حیرت و سرگردانی ملامت کرد، زیرا شخصیت و سابقه (طلحه و زبیر) خیره کننده بود، و ما هم اگر در آن زمان بودیم سرنوشت ما مشخص نبود. ما الان در این گونه امور مردد نمی شویم زیرا تاریخ خط مشی آنها را مشخص نموده است ولی در نظیر این مطلب ممکن است گرفتار سرگردانی شویم. در هر حال آن مرد نزد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
شرفیاب شد و گفت: ا یمکن ان یجتمع زبیر و طلحه و عایشه علی باطل؟!! آیا ممکن است: طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟
قضاوت دکتر طه حسین
حضرت علی علیه السلام در جواب آن مرد سخنی فرمود که (دکتر طه حسین) دانشمند و نویسنده مشهور مصری می گوید: سخنی محکمتر و بالاتر از این نمی شود، بعد از آن که وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع گردید: سخنی به این بزرگی شنیده نشده است، و آن این است: انک لملبوس علیک، ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال. اعرف الحق بالحق تعرف اهله، و اعرف الباطل تعرف اهله.
یعنی: حقیقت بر تو مشتبه گردیده، حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیتهائی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاس ها بسنجی. فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافق اند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالفند، نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند، این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.(1) حالا که دانستیم شناخت حق مشکل است و اشخاص را نباید ملاک قرار داد بلکه حق ملاک شخصیت است، چقدر زیبنده است از پیام حضرت ولی عصر علیه السلام استفاده کنیم.
متن پیام
و لیعلموا ان الحق معنا و فینا، لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی.(2) باید بدانند که حق با ما و در نزد ما است، و این سخن را کسی جز ما نمی گوید مگر دروغگوی تهمت زننده و جز ما کسی این ادعا را ندارد مگر گمراه و گمراه کننده. از بیان و پیام حضرت، دو فایده بدست می آید، یکی در رابطه با حق، و دیگر درباره مدعیان مهدویت که جملگی بر باطلند و گمراه کننده.
1) جاذبه و دافعه علی علیه السلام با مقدار تحریف.
2) کمال الدین: صفحه 511.