جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شهادت طلبى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«یدعون بالشهادة ویتمنّون اَنْ یُقتلوا فى سبیل الله»؛

«براى شهادت دعا مى کنند وآرزوى کشته شدن در راه خدا را در سر مى پرورانند».

مرگ، پیرمردان نود یا صد ساله را دچار وحشت مى سازد؛ در حالى که تمام لذت هاى زندگى و میل بدان ها را از کف داده اند… اما این جوانان ـ که در عنفوان جوانى به سر مى برند ـ به این مرگ عشق مىورزند. عشق به شهادت از دو چیز سرچشمه گرفته و داراى دو نتیجه است.

این دو چیز ـ که منشأ عشق به شهادت در وجود انسان است ـ روى گردانى از دنیا وتوجّه به خداى تعالى است. اگر انسان با دوستى دنیا در دلش مقابله کند وخود را از بند آن رها سازد وفریبش را نخورد، بى گمان گام نخست را در این راه ـ که دشوارترین گام است ـ برداشته است. گام دیگر آن است که دل به محبّت خدا دهد و شیفته یاد و عشق او باشد و صاحب چنین دلى، با تمام وجود به سوى خدا بازگردد.

براى این گروه، امور دنیوى اهمیّتى ندارد. با دیگران در بازارها و اجتماعات حاضر مى شوند؛ اما در دل از این امور غایب اند و درباره اینان اصطلاح «حاضرِ غایب»(1) کاملاً مصداق مى یابد.

این جنگجویان دلاور، عاشق مرگى هستند که مردم از آن مى هراسند. شهادت را طلب مى کنند ودر آن لقاى الهى را مى جویند. اشتیاقشان به شهادت، مانند اشتیاق مردم به لذت هاى دنیا، بلکه برتر از آن است.

عده اندکى آنان را درک مى کنند. انسان هاى غربى راهى براى درک آنان ندارند. غربیان گاهى عمل آنان را به «خودکشى»(2) توصیف مى کنند! حال آنکه کسى خودکشى مى کند که از دنیا خسته شده و در زندگى به بن بست مى رسد؛ ولى این جوانان درهاى دنیا را به روى خود گشوده مى یابند. دنیا به رویشان لبخند مى زند وبا تمام طراوت وزیب وزیورهایش به سرشان سایه مى افکند. بنابراین آنان از دنیا خسته نشده و در آن به بن بست نرسیده اند؛ بلکه از آن رویگردان شده و مشتاق لقاى الهى اند.

غربیان، این جوانان را به «تروریسم» متهم مى کنند؛ حال آنکه اینان تروریست نیستند و اگر مى گفتند که اینان از ترور نمى هراسند، سخنى نزدیک تر به واقعیت بود.

روى گردانى از دنیا وعشق به لقاى الهى، سرمنشأ عشق به شهادت وکشته شدن در راه خداوند است. آنچه که از عشق به شهادت حاصل مى شود، عزم و نیرومندى است. رزمنده بى باکى که مى تواند خود را از [بند] دنیا آزاد سازد، چنان عزم واراده ونیرویى در خود مى یابد که دیگران از آن بى نصیب اند.

این عزم [قاطع] وتوان [بالا] هیچ ارتباطى به اسباب قدرت مادّى ـ که در جبهه مخالف موجود است ـ ندارد؛ هر چند که ما ضرورت وجود این اسباب و قدرت هاى مادّى و اهمیّت آنها را در ظهور امام«علیه السلام»ونزدیک تر شدن فرج آن حضرت، انکار نمى کنیم.


1) آیا حدیث حاضر وغایب شنیده ای؟ – من در میان جمع ودلم جای دیگر است.

2) کسانی که علیه منافع استکبار دست به عملیات شهادت طلبانه می زنند.