جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

غیبت بلند مدت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در آخرین روزهای عمر نائب چهارم در نامه‏ای از امام مهدی‏علیه السلام خطاب به او چنین آمده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم ای علی بن محمد سمری، خداوند در مصیبت وفات تو، به برادران دینی‏ات، پاداش بزرگ کرامت فرماید؛ چرا که تو تا شش روز دیگر

به سرای باقی خواهی رفت. از این رو به کارهایت رسیدگی کن و درباره جانشین پس از خود به کسی وصیت مکن! زیرا که دوره غیبت کامل [و طولانی] فرا رسیده است و از این پس ظهوری [برای من] نخواهد بود مگر پس از فرمان الهی و آن پس از گذشت مدتی دراز خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فراگیرد و زمین از ظلم و ستم پر گردد…(1)

بنابراین با وفات آخرین نائب خاص امام دوازدهم در سال 329 هجری قمری، دوره غیبت طولانی که به «غیبت کبری» معروف است، آغاز شد و این دوران همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خداوند ابرهای غیبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقیم خورشید فروزان ولایت، بهره‏مند گردد.

همانگونه که گذشت در دوره غیبت صغری، شیعیان به وسیله نائبان خاص با امام خود رابطه داشتند و با تکالیف الهی خود آشنا می‏شدند ولی در دوران غیبت کبری این نوع ارتباط قطع گردیده و مردم مؤمن برای شناخت وظایف دینی خود تنها به نائبان عام آن حضرت که همان عالمان دینی وارسته و مراجع بزرگ تقلید هستند مراجعه می‏کنند و این جریان، مسیر روشنی است که امام مهدی‏علیه السلام خود در نامه‏ای به یکی از چهره‏های مورد اعتماد شیعه، ترسیم فرمود. در فرازی از این نامه که توسّط دومین نائب خاص امام ابلاغ شد چنین آمده است:

وَاَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةِ فَارْجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتی عَلَیْکُم وَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهم…(2) و اما در مورد رویدادهایی که

[در آینده] رخ خواهد داد [و برای شناخت وظیفه الهی خود در شرایط گوناگون] به راویان حدیث ما [=فقها] رجوع کنید. زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم…

این راهکار جدید برای پاسخ گویی به پرسشهای دینی و مهم‏تر از آن شناخت وظیفه فردی و اجتماعی شیعیان در دوره غیبت کامل امام زمان‏علیه السلام گویای این واقعیت است که نظام مترقّی امامت و رهبری در فرهنگ شیعه، نظامی پویا و زنده است که در شرایط مختلف، امر هدایت و رهبری مردم را به استوارترین روش، انجام داده است و در هیچ دوره‏ای پیروان مکتب را بدون یک سرچشمه هدایتگر رها نکرده است بلکه سررشته امور آنها را در زوایای مختلف زندگی فردی و جمعی به دست با کفایت عالمان دین شناس و پرهیزگار که امانتدار دین و دنیای مردم هستند، سپرده است تا کشتی جامعه اسلامی را در دریای پر تلاطم و طوفانی جهان و سیاست‏های سیاست بازان استعمار از افتادن در گرداب حوادث حفظ کرده و مرزهای اعتقادی شیعیان را پاسداری کنند.

امام هادی‏علیه السلام در بیان نقش علمای دینی در زمان غیبت فرموده‏اند:

اگر نبودند علمایی که پس از غیبت امام مهدی‏علیه السلام، مردم را به سوی آن حضرت بخوانند و آنها را به سوی امامشان هدایت کنند و با حجت‏ها و دلیل‏های محکم الهی از دین او [که دین خداست] حمایت کنند و اگر نبودند آن عالمان هوشیار که بندگان خدا را از دام‏های شیطان و شیطان صفتان و از [دشمنی‏های] دشمنان اهل بیت‏علیهم السلام نجات می‏دهند، هیچ کس نمی‏ماند مگر اینکه از دین خدا بیرون می‏رفت!! ولی ایشان هستند که سررشته دل‏ها [و افکار

و عقاید] شیعیان را با استواری در دست دارند آنچنان که کشتی بان، سکّان کِشتی را به دست می‏گیرد. آن عالمان، برترین [بندگان] نزد خداوند متعال هستند.(3)

نکته‏ای که قابل توجه است شرایط و خصوصیاتی است که رهبری جامعه باید دارا باشد. زیرا که سپردن اختیار امور مردم در دین و دنیا به فرد یا افرادی که عهده دار این مسئولیت بزرگ می‏شوند باید همراه با دقت نظر و تشخیص صحیح و دقیق باشد. به همین جهت پیشوایان معصوم‏علیهم السلام، ویژگیهای فوق العاده‏ای را برای مرجع دینی و بالاتر از آن، مقام ولایت امر مسلمین که به «ولی فقیه» معروف است، بیان کرده‏اند.

امام صادق‏علیه السلام فرمود:

از میان فقها و عالمان دین آنکس که [در برابر هر گناهِ کوچک یا بزرگ] خود نگهدار بوده و نگهبان دین و آیین [و اعتقادات خود و مردم] باشد و با خواسته‏ها و تمایلاتِ شخصی خود مخالفت کرده و از دستورات مولا [و امام عصر] خود اطاعت کند، بر مردم است که از او پیروی کنند. و بعضی از فقهای شیعه چنین هستند نه همه آنان.(4)


1) همان، فصل 6، ح 365، ص 395.

2) کمال‏الدین، ج 2، باب 45، ح 3، ص 236.

3) احتجاج، ج 1، ح 11، ص 15.

4) همان، ج 2، ص 511.