جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فراگیر شدن ظلم و فساد

زمان مطالعه: 8 دقیقه

نخستین نشانه ای که با مشاهده آن می توان نزدیک شدن هر انقلابی ـ از جمله این انقلاب بزرگ را ـ پیش بینی کرد گسترش ظلم و جور و فساد و تجاوز به حقوق دگران و انواع مفاسد اجتماعی و انحرافات اخلاقی است که خود عامل توسعه فساد در جامعه است.

طبیعی است فشار که از حد گذشت انفجار رخ می دهد، زیرا انفجارهای اجتماعی همانند انفجارهای میکانیکی به دنبال فشارهای شدید و زاید از حدّ است.

گسترش دامنه های ظلم و فساد وسیله ضحّاکان هر زمان بذرهای انقلاب را آبیاری می کند، و کاوه های آهنگر را در کنار کوره های آتش پرورش می دهد; کم کم بحران اوج می گیرد و لحظه انقلاب نزدیک می گردد.

در مورد نزدیک شدن انقلاب بزرگ جهانی و ظهور مصلح بزرگ مهدی نیز مسأله همین گونه است.

منتها همان طور که سابقاً هم اشاره شد هیچ لزومی ندارد که مانند

افرادی منفی باف به فکر توسعه فساد و ظلم بیشتر بیفتیم، بلکه با توجّه به وجود مفاسد در مقیاس وسیع و به حدّ کافی باید در ساختن خود و دیگران و یک گروه نیرومند شایسته و شجاع و آگاه که پرچمدار انقلاب باشد کوشش کنیم.

به هر حال، این موضوع در بسیاری از روایات اسلامی تحت عنوان «کما ملئت ظلماً و جوراً; همانگونه که جهان از ظلم و جور پر شده باشد» آمده است.

عین این تعبیر در بسیاری از احادیث که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده دیده می شود.

و از مجموع آنها استفاده می شود که از روشنترین نشانه های این انقلاب همین موضوع است.

در این جا یک سؤال پیش می آید که آیا «ظلم» و «جور» با هم تفاوتی دارند که مخصوصاً روی این دو عنوان کراراً تکیه شده است؟

از ریشه این لغات استفاده می شود که تجاوز به حقوق دگران دو گونه است که در ادبیات عرب برای هر کدام نامی جداگانه است.

نخست آن است که انسان، حقّ دیگری را به خود اختصاص دهد و دسترنج دگران را غصب کند، این را «ظلم» می گویند.

دیگر آن که حقّ افرادی را از آنها گرفته، و به دگران دهد و برای محکم کردن پایه های قدرت خود، هوا خواهان خویش را بر مال یا جان یا نوامیس مردم مسلّط کند و با تبعیض های ناروا کسب قدرت کند، این را «جور» می گویند.

نقطه مقابل «ظلم»، «قسط» و نقطه مقابل «جور»، «عدل» می باشد.(1)

به هر حال، به هنگامی که «تجاوز» به حقوق دگران از یک سو و «تبعیض ها» از سوی دیگر، جامعه انسانی را پر می کند او ظاهر می شود و همه اینها را از میان می برد.

آنچه در بالا گفته شد کلّیاتی بود درباره فراگیر شدن فساد به عنوان یک عامل جهش و انقلاب که در هر گونه انقلابی قابل پیش بینی است.

ولی قابل توجّه این که:

در روایات اسلامی چنان انگشت روی جزئیّات این علائم و مفاسد گذارده شده که گویی این پیشگوئیها مربوط به 14 یا 13 قرن پیش نیست بلکه مربوط به همین قرن است و یا چند سال قبل صورت گرفته; و امروز که بسیاری از آنها را با چشم خود می بینیم قبول می کنیم که راستی معجزه آساست!

از جمله، در روایتی از امام صادق(علیه السلام) اشاره به دهها نوع از این مفاسد که قسمتی از آن جنبه اجتماعی و سیاسی و قسمتی جنبه اخلاقی دارد; شده است که مطالعه آن انسان را عمیقاً در فکر فرو می برد.

ما ذیلا قسمتی از متن روایات مزبور را با تلخیص، و سپس ترجمه آن را برای آنها که به ادبیّات عرب آشنائی کامل ندارند می آوریم:

قال الصّادق(علیه السلام) لبعض اصحابه:

1. اذا رایـت الجور قد شمل البلاد

2. القرآن قدخلق و احدث ما لیس فیه و وجه علی الاهواء

3. الذین قد انکفی کما ینکفی الاناء

4. اهل الباطل قد استعلوا علی الحق

5. الرجال قد اکتفی بالرجال والنساء بالنساء!

6. المؤمن صامتاً!

7. الصغیر یستحقر بالکبیر

8. الاحارم قد تقطعت

9. الثناء قد کثر

10. الخمور تشرب علانیة

11. سبیل الخیر منقطعا و سبیل الشرمسلوکا

12. الحلال یحرم و الحرام یحلل

13. الدین بالرأی

14. المؤمن لایستطیع ان ینکر الا بقلبه

15. و رأیـت العظیم من المال ینفق فی سخط اللّه

16. الولات یرتشون فی الحکم!

17. الولایة قبالة لمن زاد!

18. الرجل یاکل من کسب امرأته من الفجور!

19. القمار قد ظهر

20. الملاهی قد ظهرت یمربها لایمنع احد احداً، ولایجترء

احد علی منعها.

21. و رأیـت القران قد ثقل علی الناس استماعه و خف علی الناس

استماع الباطل.

22. الجاریکرم الجار خوفاً من لسانه!

23. المساجد قد زخرفت!

24. طلب الحج لغیر اللّه

25. قلوب الناس قد قست!

26. الناس مع من غلب!

27. طالب الحلال یذم وطالب الحرام یمدح!

28. المعازف ظاهرة فی الحرمین

29. الرجل یأمر بالمعروف و ینهی عن المنکر، فیقوم الیه

من ینصحه فیقول هذا عنک موضوع!

30. المساجد محتشیة ممن لایخاف اللّه!

31. الناس همهم فی بطونهم و فروجهم!

32. الدنیا مقبلة الیهم

33. النساء یبذلن انفسهن لاهل الکفر

34. اعلام الحق قد درست

35. الحرب قد ادیل من العمران!

36. الرجل معیشة من بخس المکیال و المیزان

37. الرجل عنده المال الکثیر لم یزکه منذ ملکه

38. الرجل یمسی نشوان و یصبح سکران

39. الناس ینظر بعضهم الی بعض، و یقتدون باهل الشرور!

40. کل عام یحدث فیه من الشرو البدعة اکثر مما کان!

41. و رأیـت الخلق والمجالس لایتابعون الا الاغنیاء

42. یتسافدون کما تتسافد البهائم!

43. الرجل ینفق الکثیر فی غیر طاعة اللّه و یمنع الیسیر فی

طاعة اللّه.

44. الرجل اذا مر به یوم لم یکسب فیـه الذنـب العظیم…

حزیناً!

45. النساء قد غلبن علی الملک و غلبن علی کل امر

46. ریاح المنافقین دائمة و ریاح اهل الحق لاتحرک

47. القضاة یقضون بخلاف ما امراللّه

48. المنابر یؤمر علیها بالتقوی، ولا یعمل القائل بما یأمر!

49. الصلوة قد استخف باوقاتها

50. و رأیـت الصدقة بالشفاعة لایراد بها وجه اللّه…

فکن علی حذر و اطلب الی اللّه النجاة(2)

ترجمه:

امام صادق(علیه السلام) به یکی از یاران خود گفت:

1. هنگامی که ببینی ظلم و ستم، همه جا فراگیر شده;

2. قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم

آن آمده;

3. آئین خدا(عملا) بی محتوا شده هماننـد ظرفی کـه آن را

واژگون سازند;

4. هنگامی که ببینی اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته اند;

5. مردان به مردان و زنان به زنان قناعت کنند;

6. افراد با ایمان سکوت اختیار کرده اند;

7. کوچکترها احترام بزرگترها را رعایت نمی کنند;

8. پیوند خویشاوندی بریده شده;

9. مداحی و چاپلوسی فراوان شده;

10. آشکارا شراب نوشیده شود;

11. راههای خیر منقطع و راههای شر مورد توجّه قرار گرفته;

12. حلال تحریم شود; و حرام مجاز شمرده شود;

13. قوانین و فرمانهای دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیر

گردد;

14. از افـراد بـا ایمان چنـان سلب آزادی شـود که جـز با دل

نتوانند ابراز تنفّر کنند;

15. سرمایه های عظیم در راه خشم خـدا (و فساد و ابتـذال و

ویرانی) صرف گردد;

16. رشوه خواری در میان کارکنان دولت رایج گردد;

17. پستهای حسّاس به مزایده گذارده شود;

18. (بعضی از) مردان از خودفروشی زنان خود، ارتزاق کنند;

19. قمار آشکار گردد (حتّی در پناه قانون);

20. سرگرمیهای ناسالـم چنان رواج پیـدا کند کـه هیچکـس

جرات جلوگیری از آن نداشته باشد;

21. شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران آید امّا شنیدن باطل

سهل و آسان;

22. هنگامی که ببینی همسایه، همسایه خود را از ترس زبانش احترام می کند;

23. مساجد را به زیورها بیارایند;

24. برای غیر خدا به حجّ خانه خدا بشتابند;

25. مردم سنگدل شوند (و عواطف بمیرد);

26. مردم طرفـدار کسی باشند کـه پیروز است (خـواه بـر حق

باشد یا باطل);

27. آنها که به دنبال حلال هستند نکوهش شوند و آنها که

به دنبال حرامند مدح;

28. آلات لهو و لعب (حتّی) در مکّه و مدینه آشکار گردد;

29. اگر کسی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند به او

توصیه می کنند که این کار وظیفه تو نیست;

30. مساجد پر از کسانی است که از خدا نمی ترسد;

31. تمام همّت مردم شکم و فرجشان است;

32. امکانات مادّی و دنیـوی فراوان می گردد و دنیـا به مـردم

روی می کند;

33. زنان خود را در اختیار افراد بی ایمان می گذارند;

34. پرچمهای حق پرستی فرسوده و کهنه می گردد;

35. ویـرانگری (بـه وسیله جنگها) بر عمران و آبـادی پیشی

می گیرد.

36. در آمد زندگی بعضی تنها از طریق کم فروشی می شود;

37. کسانی هستند با سرمایه فراوان در حالی که در عمرشان

حتّی یک مرتبه هم زکات نپرداخته اند.

38. مردم عصرها در حال نشئه و صبحگاهان مستند;

39. هنگامی که ببینی مردم همه به یکـدیگـر نگاه می کنند و از فـاسدان شرور

تقلید می نمایند;

40. هر سال فساد و بدعتی نو، پیدا می شود;

41. مردم و محافل همه پیرو ثروتمندان خود خواه می شوند;

42. در حضـور جمع، همـانند بهائـم مرتکـب اعمال جنسـی

می شوند;

43. اموال زیاد در غیر راه خدا صرف می کنند امّا در راه خـدا

از کمی مضایقه دارند;

44. افرادی پیدا می شوند که اگر یک روز گناه کبیره ای انجام

ندهند غمگینند;

45. حکومت به دست زنان می افتد;

46. نسیمهـا به سود منافقـان میوزد و هیچ جریانی به سود

افراد با ایمان نیست;

47. دادرسان بر خلاف فرمان خدا قضاوت می کنند;

48. بر فـراز منابر دعوت به تقـوا می شود ولی دعـوت کننـده

خود به آن عمل نمی کند;

49. مردم نسبت به وقت نماز بی اعتنا می شوند;

50. حتّی کمک به نیازمندان با توصیه و پارتی بـازی صورت

می گیرد، نه برای خدا;

… در چنین زمانی مراقب خویش باش و از خدا تقاضای نجات و رهایی از این وضع ناهنجار کن! (که فرج نزدیک است!)

همانطور که گفتیم آنچه در بالا ذکر کردیم خلاصه ای از یک حدیث طولانی است که انگشت روی مفاسدی که در آستانه انقلاب بزرگ فراگیر می شود گذارده.

این مفاسد رنگارنگ را می توان به سه گروه تقسیم کرد:

1ـ مفاسد مربوط به مسائل حقوقی و حکومتها مانند گسترش ستم; پیروزی حامیان باطل; عدم آزادی بیان و عمل; تا آنجا که افراد با ایمان گاهی تنها در دل می توانند از ظلم و ظالم ابراز تنفّر کنند; همچنین صرف سرمایه های عظیم در مصارف بیهوده یا زیانبار و ویرانگر; توسعه رشوه خواری; به مزایده گذاردن پستها و منصبها; گرایش مردم ضعیف و فاقد فرهنگ سازنده به هر قدرتی که پیروز گردد (هر کس که باشد); همچنین صرف ثروتها در طریق جنگها و مسابقات تسلیحاتی ویرانگر و اهتمام به این مسائل حتّی بیشتر از عمران و آبادی (تا آنجا که هزینه های جنگی بر هزینه های عمرانی پیشی خواهد گرفت).

و نیز هر سال راههای تازه ای برای فساد و ظلم و استثمار و استعمار ابداع می گردد; و کمتر کسی در برابر ناهنجاریهای اجتماعی احساس مسؤولیّت می کند و حتّی به یکدیگر توصیه می کنند که در برابر این مسائل بی تفاوت باشند.

2ـ بخشی دیگری از این مفاسد مربوط به مسائل اخلاقی است; مانند: گسترش تملّق و چاپلوسی; چشم و هم چشمی ها; تن دادن مردان به کارهای بسیار پست (همانند ارتزاق از طریق خود فروشی همسر!) همچنین گسترش شراب و قمار و انواع سرگرمیهای ناسالم; گفتار

بدون عمل; ریا کاری و ظاهر سازی و پارتی بازی حتّی در کمک به نیازمندان; ارزیابی شخصیّت افراد به حجم ثروتشان و مانند اینها.

3ـ قسمت دیگری از این مفاسد به جنبه های صرفاً مذهبی ارتباط دارد مانند تحمیل خواسته های هوس آلود خویش بر قرآن و تفسیر به رأی; و جهت گیریهای شخصی و مادّی در مسائل مذهبی; ازدحام افراد آلوده و گناهکار در مساجد; اهمّیّت فوق العاده به تزیین مساجد و خالی شدن آنها از محتوا، کوچک شمردن نماز و عدم توجّه به آن و مانند اینها.

اگر خوب دقّت کنیم می بینیم بسیاری از این مفاسد بزرگ در مجتمعات کنونی جنبه عینی به خود گرفته است و انتظار بقیّه نیز می رود; پس ما چه چیز برای فراهم ساختن زمینه آن انقلاب بزرگ کم داریم؟

پاسخ این سؤال همان است که سابقاً هم به آن اشاره شد; ما آگاهی کم داریم; و به تعبیر دیگر، واکنشی سازنده و انقلابی در برابر این گونه مفاسد.

به هر حال، ظهور این نشانه ها به تنهایی شرط تحقّق یافتن آن انقلاب بزرگ نیست; بلکه مقدّمه ای است برای بیدار ساختن اندیشه ها; شلاّقهائی است برای بیداری ارواح خفته و خواب آلود; وزمینه ای است برای فراهم شدن آمادگیهای اجتماعی و روانی.

جهانیان خواه ناخواه مجبور به تجزیه و تحلیل ریشه های این ناهنجاریها و همچنین نتایج و عواقب آنها خواهند شد و این یک

خودآگاهی عمومی را پایه گذاری می کند و در پرتو آن یقین می کنند که ادامه وضع کنونی امکان پذیر نیست; بلکه انقلابی باید کرد.

انقلابی در تمام زمینه ها برای بنیانگذاری یک نظام عادلانه الهی و مردمی.

ذکر این نیز نکته کاملا ضروری است که لزومی ندارد که این مفاسد در تمام نقاط جهان آشکار گردد; و اگر محیطهای کوچکی پاک باشند این شرط حاصل نباشد; بلکه معیار چهره نوعی مردم جهان است خواه در شرق باشد یا غرب; و به تعبیر دیگر، این حکم مانند بسیاری از احکام بر اساس روش غالب است.


1) البتّه این در صورتی است که این دو کلمه با هم ذکر شوند امّا اگر جداگانه ذکر شوند ممکن است هر دو یعنی قسط و عدل به یک معنی اطلاق می گردد.

2) بحارالانوار، ج 52، ص 256 تا 260.