گفتیم سؤال دیگری که در زمینه عقیده شیعه درباره مهدی(علیه السلام) پیش می آید، موضوع غیبت طولانی او است که پس از قبول امکان عمر طولانی مطرح می شود و آن این که:
چرا مهدی ظهور نمی کند با این که فساد و ظلم بقدر کافی وجود دارد؟
چرا با قیام خود جهان را در مسیر عدل و داد قرار نمی دهد؟
آخر تا کی باید نشست و شاهد صحنه های ظلم و خونریزی و بیدادگری مشتی تبهکار و از خدا بی خبر باشیم؟
چرا اینقدر غیبتش به طول انجامیده؟
او در حقیقت انتظار چه چیزی را، دیگر می کشد؟
و بالاخره سرّ این غیبت طولانی چیست؟
ولی باید توجّه داشت گرچه این سؤال معمولا از شیعه در مسأله غیبت می شود، امّا با کمی دقّت متوجّه خواهیم شد که دیگران هم از آن سهمی دارند; یعنی، به شکل دیگر متوجّه سایر معتقدان به ظهور یک مصلح بزرگ جهانی که روزی باید قیام کند و جهان را پر از عدل و داد سازد، می گردد; هر چند عقیده شیعه را درباره طول عمر و غیبت قبول نداشته باشند.
زیرا جای این پرسش از آنها باقی است که چرا آن مصلح بزرگ تا کنون متولّد نشده و اگر شده است چرا قیام نمی کند و دنیای تشنه را با جام عدالت و دادگری خویش سیراب نمی سازد؟ بنابراین، اشتباه بزرگی است اگر این ایراد را تنها متوجّه شیعه بدانیم.
و به تعبیر دیگر، شک نیست که مسأله طول عمر (بحث گذشته) و مسأله فلسفه وجود امام در زمان غیبت (بحث آینده) از سؤالاتی است که تنها متوجّه شیعه می گردد، امّا مسأله تأخیر ظهور او مطلبی است که همه معتقدان به ظهور آن مصلح جهانی باید به آن بیندیشند که چرا با آمادگی جهان، آن ظهور بزرگ به وقوع نمی پیوندد؟ (دقّت کنید)
به هر حال، این سؤال یک پاسخ کوتاه دارد و یک پاسخ مشروح; پاسخ کوتاه آن این است که برای تحقّق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهان تنها وجود یک رهبر شایسته انقلابی کافی نیست بلکه آمادگی عمومی نیز لازم است; و هنوز متأسفانه دنیا آماده پذیرش چنان حکومتی نشده است و به محض آمادگی، قیام او قطعی است!
امّا توضیح این سخن:
اولا، باید توجّه داشت ـ همان گونه که سابقاً اشاره شد ـ برنامه قیام مهدی، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهی، از راه بهره گیری از وسائل و اسباب طبیعی انجام می گیرد، و هیچ گاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمی دهد; معجزات جنبه استثنایی دارند و در روند برنامه های اصلاحی رهبر آسمانی ـ جز در موارد استثنائی ـ دخالت نخواهند داشت.
به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورتهای لازم، طرح نقشه های مؤثّر، تاکتیکهای نظامی حساب شده، و خلاصه، فراهم ساختن هرگونه امکان مادّی و معنوی برای پیشبرد هدفشان استفاده می کردند; و در انتظار این نمی نشستند که هر روز معجزه ای واقع شود و دشمن یک گام عقب نشینی کند، یا دوستان در پرتو اعجاز هر روز در مسیر تکامل گامی به پیش بگذارند.
بنابراین، اجرای طرح حکومت حقّ و عدالت در سطح جهانی نیز باید با استفاده از وسایل مادّی و معنوی لازم ـ جز در موارد استثنائی ـ تحقّق پذیرد.
به تعبیر دیگر، مهدی(علیه السلام) آئین و مذهب جدیدی با خود نمی آورد بلکه او طرحهای انقلابی اجرا نشده الهی را به مورد اجرا می گذارد. رسالت او تنها ابلاغ و انذار و تعلیم و تربیت و توصیه و تذکّر نیست. رسالت او اجرای همه اصولی است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومت علم و ایمان پایان می بخشد، و مسلّماً اجرای این طرح بدون آمادگی یا آمادگیها ممکن نیست.
ثانیاً، با توجّه به اصل اساسی بالا روشن می شود که چرا می گوییم هنوز وجود این آمادگی مسلّم نیست; چه اینکه، حدّاقل چند نوع آمادگی برای این کار لازم است: