جهان بینی اسلامی این نوید را می دهد که نظامات بشر ساخته، همان نظاماتی که عمری خون در دل ما کرده اند، همان نظاماتی که بشریت را بسوی فنا و نابودی سوق داده اند، همانها که در جنبه اجرا انسانها را با دو دید دیده اند فانی و نابود می شوند.
جهان بینی اسلامی می گوید در این فنا و نابودی انگلیس و فرانسه ندارد، سوئیس و سوئد فرق نمی کند، همه از بین میروند مساله مارکس و هگل
مطرح نیست، انگلیس و فروید و داروین فرق نمی کنند. همه طرز فکرها، اندیشه ها، فسادهائی که در اثر اندیشه های هواخواهانه آنها پدید آمده اند از میان می روند.
این نظامات از میان می روند بجای آنها نظامات الهی می آیند، نظاماتی که با فطرت ما سازگارند و آدمی بهنگام برخورد با آنها احساس می کند که از تاییدی درونی برخوردارند. آدمی می خواهد که آن عمل شود و گسترش و توسعه یابد و خود با آنها همراه و همگام گردد.
افق دید اسلام افق زیبائی است اما آن بابت که جهاتی را تصور می کند که در آن تاریکی و ناروائی نیست، ظلم و تبعیض نیست. هر چه هست نور است، صفاست، همانندی است، تساوی در برابر دادگاه و قانون است.