بسم الله الرحمن الرحیم
چه شبی بود آن شب؟ آیا شب قدر و شب نزول قرآن بود؟ آیا شب معراج بود؟ آری آن شب، شب سرّ مستودع زهرا و شب شرفیابی فرشتگان لیلة القدر و جان و محور تفریق و تقدیر کل امور آن شب بود، شب تحقق وعدههای انبیاء و شب مکتوب زبور و فرقان، شب مقتدای عیسی و همگون ولادت موسی و هم اسم و هم کنیه مصطفی بود. آری شب خاتم الاوصیاء شب نیمه شعبان بود.
آن شب در خانه محاصره شده امام حسن عسگری – علیه السلام – در سامرا، صدای تکبیر و تقدیس و قرائت انا انزلناه بلند بود. مناجات حضرت عسگری – علیه السلام – با تهجد حکیمه و شفع و وتر نرجس خاتون و آوای فرشتگان هماهنگ بود، در آستانه دمیدن سپیده صادق بود که فرشتگان دسته دسته برای استقبال موعود آسمانی به سامرا منزل امام یازدهم پر می گشودند.
همان وقت بود که ناگهان نوری تمام وجود نرجس را احاطه کرد و حکیمه را به خیره و شگفتی واداشت. لحظاتی نگذشت که تازه مولود نرجس خاتون را به سجده دید که تکبیر می گوید و تسبیح می کند، به یگانگی خدای کائنات و رسالت سرور موجودات و امامت هادیان امت، گواهی می دهد و سلام می کند، او را به پدر بزرگوارش تحویل داد، تا پدر را می بیند سلام می دهد و آیات قرآن را تلاوت می کند.
امام حسن عسگری – علیه السلام – دوستان و مخلصان را خبر می دهد، قربانی می کند، ولیمه و تصدق می نماید نزدیکان و یاران باوفا و مورد اعتمادش را از امامت و جانشینی او آگاه می کند.
تازه مولود، ولیمه، قربانی و جانشینی او از حضرت امام حسن عسگری – علیه
السلام -، مساله روز مجالس و محافل شیعیان و نزدیکان می شود و هر روز که می گذرد، شرح و جزئیات بیشتری از تازه مولود امامت – با رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی از جاسوسان عباسی – به شیعیان و پیروان و به شهرهای دور و دورتر می رسد، اشخاص و هیاتها به بهانه های گوناگون برای مبارکباد و شرفیابی عازم سامرا می شوند، او را زیارت می کنند و مسائل خود را از آن تازه مولود مدینه علم الرسول – که رشد سریعی هم داشت – می پرسند، آن گل نرجس خاتون هم همانند گل مریم آنان را جواب می دهد. یکی از آن گروهها گروه اعزامی از قم بوده که تمام جزئیات و شرح امانات را یکی پس از دیگری از آن ذخیره امامت می شنوند و به سجده شکر می افتند.
امامت او بعد از شهادت امام حسن عسگری – علیه السلام – بر همه تثبیت و واجب الاطاعه می شود و به مصلحت و تقدیر پروردگار حکیم، آشکار شدنش را کم می نماید و بالاخره نواب خاصی را در زمان غیبت صغری رابط بین خود و شیعیان قرار می دهد و بعد از سپری شدن این زمان، دوره غیبت کبرای آن حضرت – که از مصادیق غیب و از اسرار آفرینش و امامت است – شروع می شود تا وقتی که خدای حکیم ظهور او را اراده فرماید.
البته آفتاب وجود او همچنان می تابد و کائنات به یمن وجود او حیات و نفس تازه می گیرد و بالاتر آن که – همواره – چشمهایی به جمال آسمانیش – گاهی در عرفات و گاه در مسعی و مطاف و گاه در حائر حسینی و گاه در سهله و جمکران و بالاخره در هرجا که اراده الله تعلق بگیرد – به جمال آسمانیش منور می گردد و دلها به فیض لقائش حیات طیب می گیرند. و خوشا به حال آن پاکان و مخلصان – و کم هم نیستند – که همواره از این نعمت عظمی بهره مند می شوند.
رزقنا الله تعالی زیارته.
موسسه «نشر فقاهت» قم