جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نامه امام زمان به احمد بن اسحاق

زمان مطالعه: 5 دقیقه

«احمد» فرزند «اسحاق اشعری قمی»، سرپرست هیئتهای قمی – که به زیارت ائمه اطهار – علیهم السلام – می رفتند – و یکی از راویان بزرگ آنان است، یکی از شیعیان با او ملاقات کرد و نامه ای را از «جعفر» فرزند حضرت امام هادی – علیه السلام – به او داد. جعفر، در این نامه خود را به او معرفی کرده و به او اطلاع داده که بعد از برادرش امام حسن عسگری – علیه السلام – زعیم و سرپرست جهان اسلام است. و ادعا کرد آنچه را که مردم از حلال و حرام نیازمندند را داراست. احمد، بعد از اینکه این نامه به دستش رسید، نامه ای خدمت حضرت امام منتظر نوشت و جریان را به حضرتش اطلاع داد و اصل نامه جعفر را هم ضمیمه نامه خود کرد و خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت مهدی – علیه السلام – این نامه را در پاسخ «احمد» نوشتند:

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه تو، خدا حفظت کند – و نامه ضمیمه آن به من رسید. و به همه مضمون نامه پیوستی – با اینکه الفاظ و تعابیر آن دگرگون و درهم و برهم و خطاها و اشتباهات آن متکرر بود – اطلاع پیدا کردم و اگر شما هم در نامه دقت کرده باشی، به برخی از آنچه من به آن اطلاع یافته ام خبردار می شدی.

«حمد» مخصوص پروردگار عالمیان است؛ حمدی که شریک ندارد، «الحمد لله رب العالمین»، و به خاطر احسان و فضل او به ما، خداوند متعال حق را کامل و با طل را نابود کرده است و او بر آنچه من ذکر می کنم، گواه است.

و آنچه را که می گویم بر شماست در روزی که هیچ تردیدی در آن نیست، اجتماع خواهیم کرد. و از آنچه مورد اختلاف ماست مسوول خواهد کرد. و صاحب این نامه بر تو که نامه را برایت فرستاده و بر هیچ یک از خلایق، امامت و اطاعت و عهد ذمه ندارد و به زودی کلام و مطلبی برای شما بیان می کنم که ان شاء الله تعالی مایه کفایت شما قرار بگیرد.

ای احمد!- خدا شما را رحمت کند – خداوند متعال مردم را بیهوده نیافریده و آنان را رها و مهمل نگذاشته است، بلکه با قدرت خود، آنان را آفریده و برای آنان گوش و چشم و دل و ضمیر قرار داده است. سپس پیغمبران را که مبشر و منذرند، به سوی آنان مبعوث کرده است. آنان مردم به طاعت خدا، امر و از معصیت خدا، نهی می کنند. و امر خدا و دین را به آنان می شناسانند و برای آنان کتاب نازل کرده و فرشتگانی را به سوی آنان فرستاد تا آنان میان خدا و پیامبران، واسطه و فرمانبر باشند.

– از آن پیغمبران کسی است که خداوند متعال آتشی را برای او سرد و رحمت نمود و او را خلیل و دوست خود قرا داد.

– و از آنان کسی است که خداوند با او مؤکدا سخن گفته و عصایش را آشکارا اژده ها قرار داد.

– و از آنان کسی است که مرده ها را به اذن خدا زنده می کرد و کور مادرزاد و پیسی را به اذن خدا خوب می کرد.

– و از آنان کسی است که خداوند متعال زبان پرنده را به او یاد داد و از هر چیزی به او داده شده است. و سپس حضرت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – را رحمت بر عالمیان فرستاده و به وسیله او نعمتش را تمام و پیغمبران را ختم نموده و او را برای همه جهانیان فرستاده است. و صدق و درستی او را بر مردم

و نشانه ها و علامات نبوی او را ظاهر و بیان فرموده است و بالاخره در حالی که او ستایشگر خدای متعال و سعادتمند و خوشبخت بود، به لقاء الله پیوست.

در این هنگام، امور را به برادر او و پسرعمو و وصی و وارث او یعنی علی ابن ابی طالب – علیه السلام – و سپس به اوصیای او از فرزندان آن حضرت – یکی بعد از دیگری – سپرد. و دین خود را به وسیله اینان زنده و نور خودش را به آنان تمام کرد. و بین آنان و برادران و پسرعموها و فامیلشان فرق اساسی و امتیزا محسوسی قرار داد به صورتی که حجت خدا و امام و پیشوا از عموم مردم شناخته شود به اینکه آنان (پیغمبر و اوصیایش) را از گناهان، معصوم و از عیوب مبرا و از پلیدی، پاک نمود. و نیز خداوند آنان را گنجینه علم و حکمت خویش و جایگاه سرش قرار داد و با دلایل و برهان، آنان را تایید نمود که اگر چنین نمی کرد، هر آینه همه مردم مساوی بودند و قهرا حق از باطل و عالم از جاهل شناخته نمی شد.

(بنابراین، بدانکه) این آدم باطل به خدای متعال افترا زده و آنچه را که (در این نامه) ادعا کرده، باطل و افتراست. من نمی دانم او به چه چیزی امیدوار است که ادعایش را ثابت کند؟! آیا به فقه و فهمش در دین خدا؟! به خدا سوگند! او حلالی را از حرام و خطا را از صحیح، تشخیص نمی دهد. و آیا به علم و معلوماتش؟! او که حقی را از باطل و محکمی را از متشابه نمی داند و حد نماز و وقت آن را نمی شناسد. و یا آنکه به ورع و تقوایش؟! خدا شاهد است که او نماز واجب را چهل روز ترک کرده است به این گمان که با ترک نماز، بتواند به شعبده بازی دست یابد و شاید خبر آن به شما هم رسیده باشد و ظرفهای شراب او برقرار است و نشانه های گناه و نافرمانی او از خدای متعال بر همگان روشن

است. آیا به نشانه و معجزه می خواهد اثبات کند؟! پس حجت و معجزه خود را ارائه دهد. و آیا به دلیل تکیه دارد؟! پس دلیلش را بیان کند. خداوند متعال می فرماید:

«بسم الله الرحمن الرحیم، تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و الذین کفروا عما انذروا معرضون…».(1)

ای احمد!- خداوند توفیقت دهد – این مطالب را که برایت ذکر کردم، از این تجاوزگر بپرس و امتحانش کن، از آیه ای از قرآن کریم بپرس تا آن را تفسیر کند واز نماز واجبی بپرس تا حدود و واجبات آن را تشریح کند، آن وقت وضع و حد آن را با خبر می شوی و نواقص و تهی بودن آن را می فهمی و خدا طرف حساب او باشد. خداوند حق را برای اهل آن حفظ کند و آن را برقرار دارد.

البته خداوند متعال جز در امام حسن و امام حسین – علیهما السلام – امامت را در دو برادر قرار نداده و چنانچه خداوند متعال ما را در بیان اموری ماذون می داشت، حق آشکار می گشت و باطل نابود می شد و من مشتاق عنایت و کفایت پروردگار متعال هستم، حسبنا الله و نعم الوکیل و صلی الله علی محمد و آل محمد.

این نامه، دلالت می کند که شخصیت جعفر- که ادعای امامت کرد – زیر سوال است در حقیقت او را از تمام صفات و نشانه هایی که مایه صلاحیت

منصب رفیع امامت می شود، عاری دانسته است و به حدی جعفر را جاهلی و نادان معرفی کرده که نه تنها به احکام شریعت و شوونات مختلف دین بی خبر بوده و احاطه ندارد، بلکه او در حدی نیست که دست چپ و راستش را تشخیص دهد، بنابراین، چگونه ادعای مقام عظمای ولایت کرده است؟!!


1) احقاف : 1 – 6.