«عثمان» فرزند «سعید عمری» و فرزند او «محمد»، نامه ای خدمت حضرت مهدی – علیه السلام – نوشتند مبنی بر اینکه «میسمی» که از شیعیان است، به آنان خبر داده که مختار – که از گمراهان است – شیعیان را به امامت «جعفر» دعوت می کند. آن حضرت در پاسخ آنان این نامه را نوشتند:
«خداوند شما را به طاعت خودش موفق و در دین خودش ثابت قدم بدارد و شما را با موجبات رضایتش، خوشبخت فرماید. آنچه را که از میسمی و او از مختار نقل کرده اید با خبر شدم گفتگوی مختار با کسی که او را ملاقات کرده و استدلال او به اینکه خلیفه امام حسن عسگری – علیه السلام – فقط جعفر فرزند امام هادی – علیه السلام – و امامتش مورد تصدیق او قرار گرفته است.
مضمون کامل نامه شما را – که دوستان و یاران، خبر آن را به شما رسانده بودند – توجه کردم و من از کوری که بعد از روشنایی و بینایی و از گمراهی بعد از هدایت و از اعمال عذاب آور و فتنه های خطرناک، به خداوند پناه می برم؛ چه آنکه خدای عزوجل می فرماید:
(الم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون).(1)
«آیا گمان می کنند همینکه گفتند ما ایمان آوردیم، آنان به حال خود رها می شوند و مورد امتحان و آزمایش قرار نمی گیرند؟
واعجبا! چگونه مردم در فتنه ساقط می شوند و به وادی حیرت و سرگردانی قدم نهاده به چپ و راست تمایل پیدا می کنند و از دینشان جدا می شوند، آیا دچار شک شده اند؟ آیا با حق دشمنی دارند؟ آیا پیام و محتوای روایات صحیح و اخبار صدق را جاهل و نادانند؟ یا آنکه می دانند آنها را ولی خودشان را به فراموشی زده اند؟ حقا زمین خالی از حجت نیست، ظاهر باشد یا غایب، اینان ندیده و نمی دانند که امامان، یکی پس از دیگری بعد از پیغمبرشان آمده اند تا آنکه نوبت به حضرت امام حسن عسگری – علیه السلام – رسید و او به امر خدای عزوجل جای پدران گرامیش نشست و به حق و راه راست هدایت کرد. او نور و روشنگر و ستاره درخشان و ماه تابان بود، سپس خدای متعال او را هم به جوار رحمتش برد. او مانند پدران گرامیش، وصیتش را نمود و عهد و ودایع امامت را به جانشین و وصی خود سپرد. خداوند متعال او و مکانش را با اراده و قضا و قدر سابق و نافذش، مخفی ساخت و جایگاه او نزد ما اهل بیت و فضل آن برای ماست. اگر خداوند متعال اجازه می داد که ظاهر شوم، حق را به بهترین شکل و روشنترین دلالت و علامت، به مردم نشان می دادم و خود را آشکار می ساختم و حجت و برهان اقامه می کردم لکن مقدرات خدای حکیم حاکم است و مغلوب نمی شوند و اراده اش بر نمی گردد و وقت تعیین شده او جلو نمی افتد، بنابراین، آنان باید پیروی از هوای نفس را از خود دور کنند و بر همان اصل و شیوه ای که قبلا داشتند ثابت قدم بمانند. و از آنچه خداوند متعال آن را مخفی نموده، بیهوده جستجو نکنند که به گناه می افتند و در مقام کشف سر خدا نباشند که پشیمان می شوند.
و البته بدانند که حق با ما و در ماست و هیچ کس جز ما این را نمی گوید مگر آنکه کذاب و افترا زننده باشد، جز ما این را ادعا نمی کند مگر آنکه گمراه تیره بخت باشد، بنابراین، باید به آنچه در اینجا گفتم – بدون آنکه شرح بیشتری بخواهند – اکتفا نمایند به همین اشاره – بدون آنکه صراحت و توضیح بیشتری بطلبند – قناعت نمایند، ان شاء الله.(2)
«جعفر»، ضلالت و گمراهی را میان شیعیان رواج داده و حضرت امام منتظر را منکر شده بود، حضرت مهدی – سلام الله علیه – در این نامه آنان را از بین برد و پیروان او را به جهت انحراف از حق و ورود در گمراهی و فتنه، نکوهش کرد؛ همچنانکه سبب غیبت و عدم ظهورش را مستند به امر و فرمان خدای متعال دانست و خود آن حضرت در آن، هیچ گونه انتخاب و اختیاری ندارد.
1) عنکبوت : 2.
2) کمال الدین 2 : 190.