فرزند «ابی غانم قزوینی» با بعضی از شیعیان در مورد جانشینی حضرت امام حسن عسگری – علیه السلام – اختلاف کردند تا جایی که قزوینی، منکر حضرت امام منتظر – علیه السلام – شد، ولی دیگران اصرار کردند که جانشین آن حضرت موجود است و او حضرت مهدی – علیه السلام – می باشد. اینان نامه ای خدمت امام منتظر نوشتند و گفتگوی خود را با قزوینی توضیح دادند. حضرت امام منتظر – علیه السلام – در جواب آنان این نامه را نوشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«خداوند متعال، ما و شما را از فتنه ها سلامت بدارد و ما و شما را یقین
عنایت کند و همه ما و شما را از عاقبت بد، محافظت فرماید. شک و تردید و سرگردانی گروهی از شما در دین و در ولایت امر، به من رسید، غم و غصه ما برای شماست – نه برای خودمان – و برای شما ناراحت هستیم – نه برای خودمان -؛ زیرا خداوند با ماست، بنابراین، به غیر او نیازی نداریم و حق با ماست، بنابراین، از اینکه کسی از ما برگردد، ترسی نداریم و ما از صنع ساخت پروردگارمان هستیم و خلایق و مرتدم، بعد از صنع ما می باشند. و شما ای مردم! چرا دچار تردید و در تحیر قرار گرفته اید؟! آیا نشنیده اید قول خداوند متعال را که می فرماید:
(یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)(1)
«ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا و پیغمبر و اولوا الامر اطاعت کنید».
آیا نمی دانید در اخبار آمده که برای امامان گذشته و باقیمانده، حوادثی پیش آمده و خواهد آمد؟ آیا ندیده اید که چگونه خداوند متعال در تمام زمانها برای شما پناهگاه درست کرده که به آن پناهنده شوید؟ و مشعلهایی از زمان آدم – علیه السلام – تا زمان امام حسن عسگری – علیه السلام – قرار داده که به آن هدایت و راهنمایی شوید به طوری که هر وقت راهبر و راهنمایی رفته، جایش را راهنما و مشعل دیگری گرفته است.
و وقتی که خداوند متعال حضرت امام حسن عسگری – علیه السلام – را برد، گمان شما این است که دین خود را هم باطل کرد! و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود! هرگز! تا روز قیامت و تا هنگام آشکار شدن امر خدا – که مورد خوشایند مردم نیست – چنین نمی باشد.
حضرت امام حسن عسگری – علیه السلام – حقا همانند پدران گرامیش با سعادت و خوشبختی رحلت کرد، در حالی که علم و وصیت او نزد ما موجود است و جانشین او کارهای او را انجام می دهد. و جز ستمکار مجرم، هیچ کس با ما در این موضوع نزاعی ندارد. و جز کافر منکر، هیچ کس ادعای این منصب الهی ما را ادعا ندارد. و اگر مساله اینکه: «امر خدا مغلوب نمی شود و سر او آشکار نمی گردد»، نبود، حق ما بر شما آنچنان آشکار می گشت که عقلهایتان مبهوت بماند و شک و تردیدتان از بین می رفت، ولی آنچه را که خدا خواسته و آن را مقدر و مکتوب فرموده، همان می شود و لا غیر. پس از خدا بترسید و تسلیم امر ما باشید و این امر را به ما واگذار نمایید و چیزی را که خدا مخفی کرده اهست بر دستیابی به آن اصرار نورزید و به چپ و راست منحرف نشوید و با مودت و محبت، راه راست و روشن ما را مقصد قرار بدهید و من به تحقیق خیر شما را خواستم و خدا بر من و شما گواه است. و اگر به شما محبت نداشتیم و رحمت و صلاح شما را نمی خواستیم، با شما سخنی نمی گفتم.
و اینکه این ظالم گمراه بدون آنکه حقی داشته باشد، این چنین تابع هوا شده و غصب حق دیگری نموده است، برای ما امتحان و آزمایش الهی است که مانند دختر رسول خدا باید صبر کنم و بالاخره جاهل و زورگو نتیجه عملش را می بیند. خداوند ما و شما را از هلاکتها و آفات و بدیها حفظ فرماید و خدا برآن ولایت و قدرت دارد و درود و رحمت خدا بر تمام اوصیا و اولیا و مومنین باد و صلی الله علی محمد النبی و آله و سلم تسلیما…».(2)
1) نساء : 59.
2) بحار 13 : 247.