جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نص امام صادق بر حضرت قائم

زمان مطالعه: 3 دقیقه

عَن إِبراهیمَ الکَرخیِّ قالَ:

دَخَلْتُ عَلی أَبی‏عَبْدِاللّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ – عَلَیْهِمَا السَّلام – وَ إِنّی لَجالِسٌ عِنْدَهُ إِذْ دَخَلَ أَبُوالْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ – عَلَیْهِمَا السَّلام – وَ هُوَ غُلامٌ، فَقُمْتُ إِلَیْه فَقَبَّلْتُهُ وَ جَلَسْتُ، فَقالَ أَبُوعَبْدِاللّهِ – عَلَیْهِ السَّلام -: یا إِبْراهِیم! أَما إِنَّهُ [لَ] صاحِبُکَ مِنْ بَعْدی، أَما لَیَهْلِکَنَّ فیهِ أَقْوامٌ وَ یَسْعَدُ [فیهِ] آخَرُونَ، فَلَعَنَ اللّهُ قاتِلَهُ وَ ضاعَفَ عَلی رُوحِهِ الْعَذابَ، أَما لَیُخْرِجَنَّ اللّهُ مِنْ صُلْبِهِ خَیْرَ أَهْلِ‏الْأَرْضِ فی زَمانِهِ، سَمِیَّ جَدِّه و وارِثَ عِلْمِهِ و أَحْکامِهِ و فَضائِلِهِ [وَ] مَعدِنَ الْإِمامَةِ و رَأْسَ‏الْحِکْمَةِ، یَقْتُلُهُ جَبَّارُ بَنی‏فُلان بَعْدَ عَجائِبَ طَریفَةٍ حَسَدًا لَهُ وَ لکِنَّ اللّهَ [عَزَّ وَ جَلَّ] بالِغُ أَمْرِهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ. یُخْرِجُ اللّهُ مِنْ صُلْبِهِ تَکْمِلَةَ اثْنَی‏عَشَرَ إِمامًا

مَهدِیًّا، اخْتَصَّهُمُ اللّهُ بِکَرامَتِهِ وَ أَحَلَّهُمْ دارَ قُدْسِهِ؛ المُنْتَظِرُ لِلثّانی‏عَشَرَ مِنْهُمْ کَالشّاهِرِ سَیَفَهُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ‏اللّهِ (ص) یَذُبُّ عَنْه.

قالَ: فَدَخَلَ رَجُلٌ مِن مَوالی بَنی‏أُمَیَّةَ، فَانْقَطَعَ الکَلامُ؛ فَعُدْتُ إِلی أَبی‏عَبْدِاللّهِ – عَلَیْهِ السَّلام – إِحْدیعَشْرَةَ مَرَّةً أُریدُ مِنْهُ أَن یَسْتَتِمَّ الْکَلامَ، فَما قَدَرْتُ عَلی ذلِکَ، فَلَمّا کانَ قابل السَّنَة الثّانیة دَخَلْتُ عَلَیْهِ – وَ هُوَ جالِسٌ – فقالَ:

یا إِبراهیم! هُوَ الْمُفَرِّجُ لِلْکَرْبِ عَنْ شیعَتِهِ بَعْدَ ضَنْکٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویلٍ وَ جَزَعٍ وَ خَوْفٍ، فَطُوبی لِمَنْ أَدْرَکَ ذلِکَ الزَّمانَ. حَسْبُکَ یا إِبْراهیم!

قال إِبراهیم: فما رَجَعْتُ بِشَی‏ءٍ أَسَرَّ مِنْ هذا لِقَلْبِی وَ لا أَقَرَّ لِعَیْنی.»(1)

(یعنی:

از إبراهیمِ کَرخی(2) منقول است که گفت:

بر أبوعبداللّه جعفر بن محمّد الصّادق – علیهما السّلام – وارد شدم. نزدِ او نشسته بودم که أبوالحسن موسی بن جعفر – علیهما السّلام – درآمد و در آن زمان نوجوانی بود. به سویِ او برخاستم و بوسیدمش و نشستم. أبوعبداللّه – علیه السّلام – فرمود:

ای إبراهیم! بدان که او إمامِ تو پس از من است، بدان که گروههائی درباره او به هلاکت اُفتَند و دیگرانی به سعادت رَسَند؛ خداوند کُشنده او را لَعنَت کُناد و عذابِ روحش را دوچندان گَرداناد! بدان که خدا بهترینِ زمینیان در روزگارِ خویش را از صُلْبِ او خارج می‏کند، وی همنامِ نیایشِ و وارثِ دانشِ و أحکام و فضائلِ او و مَعدِنِ إمامت و رَأْسِ حکمت است، جَبّارِ بنی‏فُلان(3)، پس از شگفتیهایِ بدیع و دلاویزی که از او به ظهور رَسَد، از سرِ رشک، او را می‏کُشَد، ولیک خداوند – عَزَّ وَ جَلّ -، هرچند مشرکان خوش ندارند، سررشته کار را به دست دارد. خداوند بازمانده دوازده پیشوایِ رهیافته را – که به کَرامتِ خود مخصوص گردانیده و در

سرایِ پاکِ خویش(4) فرود آورده است – از صُلبِ او خارج می‏کُنَد؛ مُنتَظِرِ دوازدهمینِ ایشان، چونان کسی است که پیشاپیشِ رسولِ‏خدا (ص) تیغ برکشیده از آن حضرت دفاع می‏کند.

[إبراهیمِ کَرخی] گفت: در این هنگام مردی از دوستارانِ بَنی‏أُمَیَّه درآمد و رشته سخن گسسته شد. یازده‏مرتبه به نزدِ أَبوعبداللّه – علیه‏السّلام – باز آمدم تا از آن حضرت بخواهم سخن را تمام کُنَد، ولی نتوانستم، و چون سالِ آینده، یعنی سالِ دوم، دررسید، بر آن حضرت وارد شدم؛ نشسته بود و فرمود:

ای إبراهیم! او آنکس است که پس از تنگنائی سخت و بلائی دراز و ناشکیبی و بیم، غم و اندوه را از پیروانش بزدایَد؛ پس خوشا کسی که آن زمان را دریابَد. تو را بس است ای إبراهیم!

إبراهیم گفت: من هیچگاه چیزی که بیش از این مایه خوشدلی و روشنیِ دیده‏ام شود، به دست نیاورده‏ام!).


1) کمال‏الدّین و تمام‏النّعمة /335 – 334 «و نگر: پهلوان، 5:2 و 6؛ و: کمره‏ای، 3:2 و 4؛ و: الغیبه‏یِ نُعمانی، ط. فارِس حسّون کریم، ص 92».

2) «درباره «إبراهیم (بن زیادِ) کَرخی»، نگر: الموسوعة الرّجالیّة المیسّرة، 33:1».

3) ««مقصود مأمون عبّاسی است» (مَهدیِ موعود [علیه السّلام]، علیِ دوانی، ص 371)».

4) «این تعبیرِ «دارِ قدُسِ» خداوند، باز هم در لسانِ سنّت به کار رفته است.أمیرِمؤمنان – علیه السّلام – در خطبه 129 نهج‏البلاغه‏یِ شریف – که درباره «مَکاییل» (پیمانه‏ها) است – (ترجَمه شهیدی، چ 3، ص 128) فرموده است: «أَفَبِهذا تُریدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللّهَ فی دَارِ قُدْسِهِ، و تَکُونُوا أَعَزَّ أَوْلِیائِهِ عِنْدَهُ؟»گفته‏اند که مُراد از این «دارِ قُدس»، بهشت است (شرح نهج‏البلاغة، ابنِ‏أبی‏الحدید، ط. دار إحیاء التّراث العربی (افست از رویِ چاپِ چهارجلدیِ قدیم)، 353:2».