جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وجود رهبر مایه بقاء مکتب است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

محاسبات عقلی و اجتماعی ثابت می کند که اعتقاد به وجود چنین امامی در طول مدت غیبتش اثر عقلی عمیقی در اجتماع شیعه داشته است که اکنون به آن اشاره می کنیم.

اصولا هر جامعه ای که برای خود تشکیلات و سازمان دارد برای بقاء تشکیلات و ادامه کار سازمانها و افراد، در تعقیب هدف، به وجود رهبری نیاز دارد که مداخله او در ریاست امت و گردش تشکیلات و سازمانها لازم و ضروری است، به نحوی که در دل اجتماع باشد و هرگاه این رهبر به عللی زندانی، تبعید و یا بیمار باشد در آن صورت هم وجود او برای مدیریت و رهبری افراد کافی خواهد بود، زیرا باز مردم به پشتوانه آن رهبر دست به دست هم داده و با اتحاد و انسجام ناشی از احساس وجود رهبر و در نتیجه تبعیت از دستورات او به سمت اهداف مورد نظر، حرکتشان را ادامه می دهند. آنچنان که در نهضت پیروز امام خمینی (ره) شاهد بودیم که در دوران 15 ساله تبعیدشان و خفقان حاکم بر توده ها

ایشان با شجاعت و مهارت و تدبیر بالایی نهضت را رهبری کردند و بالاخره به ثمر نشاندند.

در طول تاریخ، در میان ملل زنده که قیامها و نهضتهایی داشتند، برای این مطلب گواههای فراوانی وجود دارد که نشان می دهد تا آن رهبر از حیات و زندگی برخوردار بوده است هر چند از نزدیک موفق به رهبری نمی شده اما تشکیلات این گروه باقی و پایدار می مانده و اما لحظه ای که حیات و زندگی او به پایان رسید، تفرقه و دو دستگی، تشتت قوا و نیرو، پراکندگی و نابسامانی در میان جمعیت حکمفرما شده است.

بهترین گواه بر اینکه وجود رهبر، حافظ و نگهدارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان است، سرگذشت نبرد «احد» در صدر اسلام می باشد. در این جنگ به طور اشتباه و یا از روی غرض ورزی ندایی در قلب لشکر اسلام بلند شد که: «محمد کشته شد»، این خبر دهان به دهان در میان آن تعداد از مسلمین که مشغول دفاع بودند پیچید تا آنجا که مرگ پیامبر برایشان قطعی شد، در نتیجه دشمن قویتر شده و به عکس روحیه مسلمانان به شدت تضعیف شد و نظام پیوستگی آنان چنان گسیخته گردید که هر کدام به گوشه ای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و حتی گروهی به فکر افتادند که به دشمنان بپیوندند. به محض اینکه خبر قتل پیامبر تکذیب شد وعده ای پیامبر را به چشم خود دیدند، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر، از نقاط مختلف کوه احد، و از زیر صخره ها دور پیامبر گرد آمدند و نبرد و دفاع را از سر گرفتند.

در میدانهای نبرد تمام کوشش گروهی از سربازان زبده و فداکار این

است که پرچم در برابر حملات دشمن همچنان سراپا و در اهتزاز باشد، در حالی که سربازان دشمن دائماً می کوشند که پرچم مخالفان را سرنگون سازند، چرا که برقرار بودن پرچم مایه دلگرمی سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنهاست.

جمعیت شیعه طبق عقیده ای که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمی بیند خود را تنها نمی داند.

آنها همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافله های دل همراه اوست می کشند، و انتظار سازنده و اثر بخش است و آنها هر روز احتمال ظهور را می دهند.

اثر روانی این طرز فکر که زنده نگهداشتن امید در دلهاست و وادار ساختن افراد به خود سازی و آمادگی برای آن انقلاب بزرگ، کاملا قابل درک است.

اما اگر این رهبر اصلا وجود خارجی نداشته باشد و علاقمندان مکتبش در انتظار تولد و پرورش او در آینده باشند، وضع بسیار فرق خواهد کرد.