جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وحدت دین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شک نیست که اختلافات مذهبی با یک نظام توحیدی در تمام زمینه ها، سازگار نیست; زیرا همین اختلاف برای بر هم زدن هر نوع وحدت کافی است.

بعکس، یکی از عوامل مهم وحدت، وحدت دین و مذهب است که می تواند مافوق همه اختلاف ها باشد، و نژادها و زبان ها و ملّیّتها و فرهنگ های گوناگون را در خود گردآوری و از آنها جامعه واحدی

بسازد که همگان در آن همچون برادران و خواهران باشند که: «انّما المؤمنون اخوه»

به همین دلیل، یکی از برنامه های اساسی آن مصلح و انقلابی بزرگ، توحید صفوف در سایه توحید مذهب، است.

ولی نباید تردید به خود راه داد که این توحید نه ممکن است اجباری باشد; و نه اگر امکان اجبار در آن بود، منطقی بود اجباری

شود.

مذهب با قلب و روح آدمی سر و کار دارد و می دانیم قلب و روح از قلمرو زور و اجبار بیرون است; و دست کسی به حریم آن دراز نمی شود.

بعلاوه، روش و سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ـ چنانکه قرآن هم گواهی می دهد ـ بر اجبار نبوده که: «لااکراه فی الدّین»

لذا، همواره اسلام، اهل کتاب را به عنوان یک اقلّیّت سالم پذیرفته و از آن ها مادام که دست به تحریکاتی نزنند حمایت کرده است.

با توجّه به این که در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیشرفته ارتباط جمعی، در اختیار او و پیروان رشید او است، و با توجّه به این که اسلام راستین با حذف پیرایه ها کشش و جاذبه ای فوق العاده ای دارد، بخوبی می توان پیش بینی کرد که اسلام با تبلیغ منطقی و پیگیر، از طرف اکثریّت قاطع مردم جهان پذیرفته خواهد شد; و وحدت ادیان از طریق اسلام پیشرو، عملی می گردد.

این حقیقت را که از راه دلیل عقلی بالا در یافتیم، در روایات اسلامی نیز به روشنی دیده می شود.

«مفضّل» در ضمن حدیثی طولانی از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل می کند:

«… فواللّه یا مفضّل لیرفع عن الملل و الادیان الاختلاف و یکون الدّین کلّه واحداً کما قال اللّه عزّوجلّ اِنَّ الدّین عنداللّه الاسلام…؛(1).. به خدا سوگند ای مفضّل اختلاف از میان ادیان برداشته می شود و همه به صورت یک آئین در می آید; همان گونه که خداوند عزّوجلّ می گوید: دین در نزد خدا تنها اسلام است…»

در تفسیر بعضی از آیات قرآن که اشاره به قیام مهدی(علیه السلام) می کند نیز سابقاً نظیر همین مطلب را خواندیم.

و به این ترتیب، آئین توحید و اسلام در همه خانه ها، در درون زندگی همه انسانها، و در تمام دلها وارد می شود.

ولی با اینهمه نمی توان گفت که اقلّیّتهای کوچکی از پیروان ادیان آسمانی دیگر مطلقاً وجود نخواهد داشت چرا که انسان دارای آزادی اراده است و اجباری در چنین نظام حکومتی در کار نیست; و امکان دارد افرادی بر اثر اشتباه یا تعصّب بر عقیده پیشین باقی بمانند، هر چند اکثریّت گرایش به نظام توحیدی اسلام خواهند کرد، و این یک امر طبیعی است.

ولی به هر حال، اگر چنین اقلّیّتی هم وجود داشته باشد، به صورت یک اقلّیّت سالم و با حفظ شرایط «اهل ذمّه» مورد حمایت آن حکومت اسلامی خواهند بود.


1) بحار الانوار، ج 53، ص 4.