جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وظیفه‏ی انسانها تا قیامت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«یا هؤلاء ما لکم فی الریب تترددون، و فی الحیرة تنعکسون، أو ما سمعتم الله یقول: (یا ایها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول أولی الأمر منکم)؟(1) أو ما علمتم ما جاءت به الآثار مما یکون و یحدث فی أئمتکم، علی الماضین و الباقین منهم السلام؟ أما ما رأیتم کیف جعل الله لکم معاقل تأؤون الیها، و أعلاما تهتدون بها، من لدن آدم علیه السلام الی أن أظهر الماضی علیه السلام، کلما غاب علم، و اذا أفل نجم طلع نجم؟

فلما قبضة الله الیه ظننتم: ان الله ابطل دینه، و قطع السبب بینه و بین خلقه، کلا ما کان ذلک و لا یکون، حتی تقوم الساعة و یظهر امر الله و هم کارهون. و ان الماضی علیه السلام مضی سعیدا فقیدا علی منهاج آبائه علیهم السلام، (حذ و النعل بالنعل) و فینا وصیته و علمه، و منه خلفه و من یسد مسده،

و لا ینازعنا موضعه الا ظالم آثم، و لا یدعیه دوننا الا کافر جاحد».(2)

ای مردم! چرا دچار شک و تردید شده‏اید و در وادی حیرت و سرگردانی گیج می‏خورید؟

آیا نشنیده‏اید که خداوند می‏فرماید: (ای کسانی که ایمان آورده‏اید خدا را اطاعت کنید و رسول و صاحبان امر را اطاعت نمایید؟) آیا آنچه را که در اخبار و روایات درباره‏ی رویدادهایی که در زندگانی پیشوایان شما – برگذشتگان و آیندگانشان درود – بوده و در آینده رخ می‏دهد، نمی‏دانید؟ آیا ندیده‏اید چگونه خدای تعالی از عصر حضرت آدم تا زمان حضرت عسکری علیهما السلام، سنگرها و پناهگاههایی برای شما قرار داد که به آنها پناهنده شوید و پرچمها و نشانه‏هایی‏که بدانها هدایت گردید، به طوری که هرگاه پرچمی ناپدید شود، پرچمی دیگر پدیدار می‏شود و هر گاه ستاره ای افول کند، ستاره‏ای دیگر می‏درخشد؟

وقتی که خداوند امام عسکری علیه السلام را از دنیا برد، گمان کردید خداوند دینش را باطل کرد و سلسله‏ی پیوند بین خود و مخلوقاتش را قطع نمود، نه، چنین نبود و نخواهد بود تا روز قیامت فرا رسد

و فرمان خدا آشکار گردد، در حالی که آنان را خوشایند نباشد. امام قبلی – حضرت عسکری علیه السلام – که درگذشت، به سعادت زیست و بر روش پدران خود – که درود بر آنان باد – (قدم جای قدم آنها گذاشت) و از دنیا رفت. وصیت و دانش او نزد ماست و جانشین و قائم مقام او از اوست و جز ستمگر گنهکار، کسی با ما در این مسئله به مخالفت برنمی‏خیزد، و غیر از کافر منکر کسی مدعی جانشینی او نیست.


1) سوره‏ی نساء (4) آیه‏ی 59.

2) احتجاج، ج 2، ص 467؛ بحار الانوار، ج 53، ص 179؛ غیبت، ص 173.