آمد ندا که ما به تو گفتیم پیش از این
حرفى که مىشود همه دردى بدان دوا
هرگه مصیبتى دهدت روى یا غمى
در دفع آن بجوى توسل به مصطفا
نام محمد و على و اهلبیت را
کن ذکر در دعا و بدیشان کن التجا
تا من به جاه و رتبه آن برگزیدگان
دفع بلا نمایم و بپذیرمت دعا
مىجستى ار وسیله بدیشان به روز عهد
تا دفع شرِّ دیو کنم مىشد آن روا
عهدت نمىشکست و مصیبت نمىرسید
دشمن شکسته مىشد از اقدام بر جفا
اکنون بیا و یاد کن این قوم را به نام
تا جاهشان شفیع تو گردد به نزد ما
تسلیم کن بزرگى ایشان و فضلشان
بر خویش تا شود ز تو مدفوع این بلا
تا خط عفو بر ورق زلّتت کشم
تا توبهات قبول کنم بهر مصطفا
گفتا که قدر و رتبه ایشان به آن رسید
تا یافتند نزد تو اینجاه و اصطفا
تا آن که توبهام نپذیرى به لطف خویش
الا به دستیارى اولاد مصطفا
من بودم آن که سجده من کرد اهل قدس
من بودم آن که یافت ز تو در بهشت جا
من بودم آن که ساختى از بهر او زنى
تا قلب را انیس شد و دیده را ضیا
گفتا که با تو این همه کردیم و مىکنیم
زیرا که بود صلب تو این قوم را وعا
ورنه زیاده بود ز حدّ تو آن کَرَم
باید که خویش را بشناسى و قوم را