جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پیشرفت عظیم اقتصادی و عدالت اجتماعی (1)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

زمینی که در آن زندگی می کنیم امکانات فراوانی برای زندگی ما و نسلهای آینده و جمعیّتهائی بسیار زیادتر از جمعیّت کنونی ما دارد; امّا عدم آگاهی کافی به منابع موجود، و منابع بالقوّه زمین از یک سو، و عدم وجود یک نظام صحیح برای تقسیم ثروت زمین از سوی دیگر، سبب

احساس کمبود از جنبه های مختلف شده است; تا آنجا که در عصر ما همه روزه گروهی از انسانهای مفلوک از گرسنگی می میرند.

نظام حاکم بر اقتصاد جهان امروز که یک نظام استعماری است در کنار خود یک نظام جنگی ظالمانه را پرورش می دهد که قسمت مهمّی از نیروهای فکری و انسانی را که می بایست بطور مداوم و پویا در جستجوی منابع جدید برای بهسازی زندگی انسانها به تلاش برخیزند; می بلعد و نابود می کند.

امّا به هنگامی که این نظام و نظام جنبی آن دگرگون شود، نیروها برای استخراج منابع بیشمار زمین به کار می رود; و علم و دانش پیشرو در اختیار این برنامه قرار می گیرد و بسرعت منابع تازه ای کشف می گردد و شکوفائی خاصّی به اقتصاد بشریّت می بخشد.

لذا در روایات مربوط به حکومت آن مصلح بزرگ اشارات پر معنائی به این توسعه اقتصادی دیده می شود که از هر گونه توضیح بی نیاز است.

از جمله در حدیثی چنین می خوانیم:

«انّه یبلّغ سلطانه المشرق والمغرب; و تظهر له الکنوز; ولا یبقی فی الارض خراب الاّ یعمّره؛(1) حکومت او شرق و

غرب جهان را فرا خواهد گرفت; و گنجینه های زمین برای او ظاهر می گردد و در سرتاسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند مگر این که آن را آباد خواهد ساخت!»

و براستی باید چنین شود زیرا ویرانیهای زمین نه به خاطر کمبود نیروی انسانی است، و نه کمبود مالی، بلکه مولود ویرانگری انسانها، و صرف بیهوده منابع مالی و انسانی و عدم احساس مسؤولیّت است; و هنگامی که اینها در پناه یک نظام صحیح اجتماعی بر طرف گردد، این آبادی حتمی است; بخصوص که از پشتوانه منابع جدید فوق العاده ای نیز برخوردار خواهد بود.

در حدیث جالب دیگری از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم:

اذا قام القائم: حکم بالعدل

وارتفع الجور فی ایّامه

و امنت به السّبل

واخرجت الارض برکاتها

و ردّ کلّ حقّ الی اهله…

و حکم بین النّاس بحکم داوود(علیه السلام) و حکم محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)

فحینئذ تظهر الارض کنوزها

و تبدی برکاتها

ولا یجد الرّجل منکم یومئذ موضعا لصدقته و لا لبرّه لشمول الغنی جمیع المؤمنین…؛(2)

هنگامی که قائم قیام کند: حکومت را بر اساس عدالت قرار می دهد.

و ظلم و جور در دوران او برچیده می شود.

و جادّه ها در پرتو وجودش امن و امان می گردد.

زمین بر کاتش را خارج می سازد.

و هر حقّی به صاحبش می رسد.

در میان مردم همانند داوود(علیه السلام) و محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) داوری می کند.

در این هنگام زمین گنجهای خود را آشکار می سازد.

و برکات خود را ظاهر می کند.

و کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمی یابد زیرا همه مؤمنان بی نیاز و غنی خواهند شد…!

تکیه روی ظاهر شدن برکات زمین و خارج شدن گنجها نشان می دهد که هم مسأله زراعت و کشاورزی به اوج ترقی خود می رسد; و هم تمام منابع زیر زمینی کشف و مورد استفاده قرار می گیرد، و در آمد سرانه افراد آنقدر بالا می رود که در هیچ جامعه ای فقیری پیدا نمی شود و همه به سر حدّ بی نیازی و خود کفایی می رسند.

و بی شک اجرای اصول عدل و داد و جذب نیروهای انسانی به مسیرهای سازنده، چنین اثری را خواهد داشت; زیرا همان گونه که گرسنگی و فقر و نیازمندی بر اثر کمبودها نیست بلکه نتیجه مستقیم و غیر مستقیم مظالم و تبعیضها و بیدادگریها و تلف شدن نیروها و هدر دادن سرمایه هاست!

در حدیث دیگری که در منابع اهل تسنّن آمده است، از ابوسعید خدری چنین نقل شده:

قال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم):

ابشّرکم بالمهدی یملأ الارض قسطاً کما ملئت جوراً و

ظلماً، یرضی عنه سکّان السّماء والارض، یقسم المال صحاحاً، فقال رجل ما معنی صحاحاً، قال بالسّویه بین النّاس; و یملأ قلوب امّة محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) غنی; و یسعهم عدله، حتّی یأمر منادیاً ینادی یقول من له بالمال حاجة فلیقم فما یقوم من النّاس الاّ رجل واحد (ثم یأمر له بالمال فیاخذ ثم یندم و یردّه)؛(3)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:

شما را به ظهور مهدی(علیه السلام) بشارت می دهم; زمین را پر از عدالت می کند همان گونه که از جور و ستم پر شده است; ساکنان آسمانها و ساکنان زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروتها را بطور صحیح تقسیم می کند.

کسی پرسید: معنی تقسیم صحیح ثروت چیست؟

فرمود:

بطور مساوی در میان مردم!

(سپس فرمود:)

و دلهای پیروان محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) را پر از بی نیازی می کند، و عدالتش همه را فرا می گیرد; تا آنجا که دستور می دهد کسی با صدای بلند صدا زند هر کس نیاز مالی دارد برخیزد، هیچکس ـ جز یک نفر بر نمی خیزد.

(سپس در ذیل حدیث می خوانیم که امام دستور می دهد مال قابل ملاحظه ای به او بدهند، امّا او بزودی باز می گردد و پشیمان می شود که چرا آزمند و حریص بوده است.)

در تفسیر این حدیث به چند نکته باید توجّه کرد:

1ـ منظور از رضایت ساکنان آسمان از حکومت او، یا اشاره به فرشتگان آسمان و ملائکه مقرّب پروردگار است; و یا اشاره به گسترش حکومت او بر کرات دیگر مسکونی و گشوده شدن راه آسمانها و مسافرتهای فضایی به نقاط دور دست جهان است.

2ـ منظور از تقسیم عادلانه ثروت در شکل تقسیم مساوی ـ با توجّه به این که می دانیم در اسلام که مهدی(علیه السلام) حافظ و مروّج احکام آن است در برابر کار بیشتر و تلاش و لیاقت فزونتر، سرمایه بیشتری پرداخته می شود ـ یا اشاره به اموال بیت المال و اموال عمومی بطور کلّی است که همگان در حکومت اسلامی در مقابل آن برابرند ـ چنانکه از سیره پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و علی(علیه السلام) نقل شده، بعکس چیزی که درباره دوران بسیاری از خلفا همانند عثمان خوانده ایم که انواع تبعیضها را روا می داشتند! و یا اشاره به این است که در شرایط مساوی، امتیازات و پاداشها و اجرتها مساوی به افراد داده می شود; بعکس آنچه در دنیای کنونی دیده می شود که یک کارگر در نقطه ای از جهان ممکن است ساعتی ده دلار مزد بگیرد امّا کارگر دیگر با همان شرایط و کیفیّت در مقابل کار ده ساعته خود حتّی یک دلار هم نگیرد و این نهایت ظلم است که مزد افراد در شرایط برابر، کاملا متفاوت باشد.

3ـ نکته دیگر این که، از ذیل حدیث بخوبی استفاده می شود که در آن روز حتّی یک نفر محتاج و نیازمند وجود ندارد، به دلیل این که آن یک نفر هم که بر می خیزد غنای روحی نداشته و گرفتار حرص و آز

بوده و الاّ از نظر مادّی بی نیاز بوده است; و مهم این است که او تحت رهبری صحیح خود دلها را مملو از غنای معنوی و روانی می کند; و این خلق و خوی زشت «حرص» را از سرزمین دلها ریشه کن می سازد; همان حرصی که سرچشمه بسیاری از تلاشهای بیهوده ثروت اندوزان تهی مغز است که با داشتن هزاران برابر سرمایه مورد نیاز زندگی خود و فرزندان خویش، باز هم دست و پا بر جمع ثروت فزونتر می کنند; گوئی به بیماری استسقا گرفتارند که هر چه می نوشند باز هم سیراب نمی شوند.

یکی دیگر از عوامل، یا صحیحتر، از بهانه های جمع ثروت، که عدم اطمینان به وضع آینده است، در پرتو عدالت اجتماعی او بکلّی از بین می رود و هیچ کس نیازی در خود به ثروت اندوزی نمی بیند; زیرا هم امروز و هم آینده او تأمین شده است.

باز در حدیث دیگری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می خوانیم:

… حتّی تملأ الارض جوراً فلا یقدر احد یقول اللّه! ثم یبعث اللّه عزّوجل رجلا منّی و من عترتی فیملأ الارض عدلا کما ملأها من کان قبله جوراً و یخرج له الارض افلاذ کبدها و یحثو المال حثواً و لا یعدّه عداً;(4)

زمانی فرا می رسد که زمین پر از ستم می شود و کسی نمی تواند (آشکارا) نام خدا را ببرد (و دم از حقّ و عدالت بزند); سپس خداوند عزّوجل مردی را از من و خاندان من، بر می انگیزد; که زمین را پر از

عدل می کند آن گونه که پیش از او، پر از ستمش کرده اند و زمین قطعات کبد خود را برای او بیرون می فرستد، و ثروت را بدون شماره و محاسبه در میان مردم پخش می کند (و هر کس به قدر نیازش از آن بر می گیرد…).

«افلاذ» جمع فلذ به معنی قطعه و شعبه است; و افلاذ کبد به اشیاء گرانبها اطلاق می شود و در اینجا اشاره به منابع گرانقیمت و پر ارزش درون زمین است.

این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر فوق اشاره به این باشد که انسان دسترسی به هسته درونی گداخته زمین می یابد که یک پارچه آتش و حرارت است; و ممکن است از آن به عنوان یک منبع مهمّ انرژی استفاده کرد; و نیز ممکن است منابع گرانبهائی از انواع فلزّات از آن بتوان استخراج نمود; و با توجّه به این که پوسته جامد زمین پوسته نسبتاً نازکی است و درون دل زمین جهانی از موادّ گداخته و منابع گوناگون وجود دارد، دسترسی به چنین منبع عظیم و وسیعی می تواند فکر انسان را از جهات فراوانی راحت سازد.

رشد اخلاقی، و تامین نیازهای آینده بطور اطمینان بخش، و فراوانی منابع در آمد، و خلاصه جمع شدن غنای روحی و جسمی سبب می شود که حتّی نیاز به شمارش اموال پیدا نشود و هر نیازمندی نیاز خود را از بیت المال حکومتش بدون تشریفات زاید بگیرد.

اینها همه از یک سو، و از سوی دیگر:

اشاراتی در اخبار دیده می شود که نشان می دهد در عصر حکومت

او شهرهای بسیار وسیع و آباد، جاده های وسیع، مساجد بزرگ امّا ساده و بدون زرق و برق و زینت ساخته خواهد شد; و نظارت کاملی بر طرز ساختمان خانه ها، به گونه ای که کمترین مزاحمتی برای مردم دیگر نداشته باشد، می کند:

1ـ در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم:

و یبنی فی ظهر الکوفه مسجداً له الف باب و یتّصل بیوت الکوفه بنهر کربلا و بالحیرة(5)

در پشت کوفه مسجدی بنا می کند که یکهزار در دارد، و خانه های کوفه به نهر کربلا و حیره می رسد!

و می دانیم فاصله میان این دو شهر هم اکنون بیش از 70 کیلومتر است.

2ـ از امام باقر(علیه السلام) می خوانیم:

اذا قام القائم…

یکون المساجد کلّها جمّاء لاشرف لها کما کان علی عهد رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم)

و یوسّع الطّریق الاَعظم فیصیر ستّین ذراعاً

و یهدم کلّ مسجد علی الطّریق

و یسدّ کلّ کوَّة الی الطّریق

و کلّ جناج و کنیف و میزاب الی الطّریق؛(6)

هنگامی که قائم قیام کند…

مساجد در عصر او همگی دارای دیوارهای کوتاه و بدون کنگره خواهد شد همان گونه که در عصر رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) بود.

جادّه های بزرگ و اصلی را توسعه می دهد و به 60 ذراع می رسد!

و تمام مساجدی را که در مسیر قرار دارند (و مزاحم مردم هستند به فرمان او) خراب می شود!

و تمام دریچه ها و روزنه هائی که به راهها گشوده می شود (و مزاحم عبور و مرور مردم است) ویران می سازد.

و بالکنها (ی مزاحم) و فاضلابها و ناودانهایی که در راه (عبور مردم) باز می شود می بندد!»

3ـ و نیز در حدیثی طولانی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:

… ولیصیّرنَّ الکوفة اربعة و خمسین میلا و لیجاورنَّ قصورها کربلا، و لیصیّرنَّ اللّه کربلا معقلا و مقاما…؛(7)

او کوفه را پنجاه و چهار میل توسعه می دهد تا آنجا که عمارات آن به کربلا می رسد، و کربلا (کوی شهیدان و قهرمانان و جانبازان راه خدا) مرکز و کانون بسیاری از فعّالیّتها می گردد…

4ـ روایات در زمینه پیشرفت کشاورزی و فزونی فراورده های زراعی و فزونی آبها و دامها و عمران و آبادی در تمام زمینه ها فراوان است.(8)


1) اسعاف الرّاغبین، باب دوم، ص 140 و 141.

2) بحارالانوار، ج 13.

3) نورالابصار فی مناقب آل بیت النّبی المختار، ص 156 و 157، چاپ مصر.

4) امالی شیخ (طبق نقل منتخب الاثر، صفحه 168).

5) بحارالانوار، ج 52، ص 330.

6) بحار، ج 52، ص 333.

7) بحار، ج 53، ص 12.

8) منتخب الاثر، صفحات 472 و 473 و 474.