علت اصلی قدرت روح و ریشهی تصرف در افراد و تسخیر اشیاء، حصر نفس و حبس فکر است که از راه ریاضت کشیدن پدید میآید. این کلید، سر مهمی را میگشاید و راز بزرگی را کشف میکند.
ریاضت، رشتههای گوناگون دارد مثل اذکار و اوراد مختلف، فکرهای مخصوص، چله نشینیهای خاص، مراودهها و منترهای متفاوت و افسونهای متعدد.
منتر عبارت است از الفاظ و کلماتی که شخص را به تصرف در اشیاء و اشخاص قادر میسازد. به آن، افسون هم گفته میشود.
سر تاثیر تمام رشتههای ریاضتی، به همان علت اصلی برمیگردد یعنی تمرکز و کانون دادن به قدرت باطن از راه حبس فکر و حصر نفس.
اینجا است که راز قدرت نمائیها و کارهای خارق العاده و برخی از کشف و شهودها، فاش میگردد و معلوم میشود که این ذکرها و فکرها و دستورات فلان درویش یا ارشادات فلان مراد و مرتاض و قطب و صوفی، هیچکدام موضوعیت ندارند، فقط وسیلهای هستند برای محاصرهی روح و بروز قدرت معنوی که در جان انسان نهفته است.
بنابراین اگر شنیدید که فلان درویش گفت: چهل روز در مکان معین بنشین و در زمان معین، چهارده هزار مرتبه بگو: ناد علی، یا اگر شنیدید فلان مریدپرور که بر خر مراد سوار شده و عوام الناس را منتر نموده است، دستور داد چهل شب سحرها برخیز و نافله بخوان یا چهل روز در خانهی خلوت، در نقطهی خاصی بنشین و نیم ساعت قبل از غروب آفتاب، چهارده هزار بار بگو لا اله الا الله، یا مثلا صد و ده بار صلوات بفرست یا سایر اوراد و ختومات حقه را توصیه کرد، نیز اگر شنیدید فلان مرتاض گفت: دویست روز در مکان تاریکی بنشین و به نقطهی معینی چشم بدوز، یا یک سال حرف نزن و یک کلمه سخن نگو، تمام این اعمال و اذکار، علت میشوند برای کانون گرفتن قدرت روح در یک جهت و تمرکز نیروی باطن در یک نقطه.
پس خود این وردها و کارها و ذکرها، اثر انحصاری و موضوعیت ندارند. اثر اصلی مربوط به تقویت روح است. این اعمال و اوراد، فقط پلی هستند برای رسیدن به قوت روح، یعنی برنامهی ریاضتند،
ریاضت هم هر چه باشد، چه از راه شرع و چه از راه خلاف شرع، روح را نیرو میبخشد و روان آدمی را نیرومند میسازد. در نتیجه انسان چه مرتاض هندی آتشپرست باشد، چه مسلمان موحد خداپرست، وقتی قدرت معنوی پیدا کرد، کارهای شگفت انجام میدهد و بر اشیاء تسلط پیدا میکند.