«عَن یَمانٍ التَّمّارِ قالَ: کُنّا عِنْدَ أَبیعَبْدِاللّهِ علیه السّلام – جُلُوسًا، فقالَ لَنا:
إِنَّ لِصاحِبِ هذَا الْأَمْرِ غَیْبَةٌ، المُتَمَسِّکُ فیها بِدینِهِ کَالْخارِطِ لِلقَتادِ.
ثُمَّ قالَ – هکَذا بِیَدِه -: فَأَیُّکُمْ یُمْسِکُ شَوْکَ الْقَتادِ بِیَدِه؟
ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِیًّا، ثُمَّ قالَ: إِنَّ لِصاحِبِ هذَا الْأَمْرِ غَیْبَةٌ، فَلْیَتَّقِ اللّهَ عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکَ بِدینِهِ.»(1)
(یعنی:
از یَمانِ تمّار منقول است که گفت: نزدِ أبوعبداللّه [یعنی: إمامِ صادق]- علیه السّلام – نشسته بودیم؛ به ما فرمود:
صاحبِ این أمر را غَیبتی است؛ هرکه در روزگارِ آن غَیبت به دینِ خویش پایبَنْد باشد، مانندِ کسی است که با دست خارِ گَوَن را بتراشد.(2)
سپس فرمود – و با دست إشاره و تصویر کرد – که: کدامیک از شما تیغِ خارِ گَوَن را
با دستِ خویش میگیرد؟
آنگاه لَخْتی سر به زیر افکَنْد و سپس فرمود: صاحبِ این أمر را غَیبتی است، پس هر بنده باید از خدا پروا کُنَد و به دینِ خویش پایبند باشد.).
1) الکافی 335:1 «؛ مصطفوی: 132:2.نیز با لَخْتَکی تفاوت در: کمالالدّین و تمامالنّعمة، ط. جامعه مدرّسین، 1405 ه. ق.، ص 343؛ و: الغیبهیِ طوسی، ط. مکتبة نینوی الحدیثة، ص 275؛ و: الغیبهیِ نُعمانی، ط. فارس حسّون کریم، ص 173 و 174. طابعِ الغیبهیِ نُعمانی نشانیِ روایت را در شماری از متون یاد کرده».
2) «گرفتنِ خارِ گَوَن و دست کشیدن بر آن تا تراشیده گردد و برگههایش بریزد، «خَرط القَتاد» خوانده میشود، و چون خارهایِ این گیاه مانندِ سوزن است، بطبْع دست را سخت رنجه میدارَد و میآزارَد. «خَرط القَتاد» در زبانِ عربی مَثَل است برایِ دستیازیدن به کارهایِ صَعب. نگر: مرآةالعقول، 33:4».