جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قم پیش از ظهور حضرت قائم

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«عَنِ الصّادِقِ – عَلَیْهِ السَّلام – أَنَّهُ ذَکَرَ کُوفَة(1) و قالَ: سَتَخْلُو کُوفَة(1) مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ یَأرِزُ(2) عَنْهَا الْعِلْمُ کَمَا تَأرِزُ(3) الحَیَّةُ فی جُحْرِها، ثُمَّ یَظْهَرُ العِلْمُ بِبَلدَةٍ یُقالُ لَها: قُم، وَ تَصِیرُ مَعْدِنًا لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتّی لایَبْقَی فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدّینِ حَتَّی المُخَدَّراتِ فِی الْحِجال، وَ ذلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قائِمِنا، فَیَجْعَلُ اللّهُ قُم وَ أَهْلَهُ قائِمِینَ مَقامَ الْحُجَّةِ وَ لَوْلا ذلِکَ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِها وَ لَمْ‏یَبْقَ فِی الْأَرْضِ حُجَّةٌ، فَیَفِیضُ العِلْمُ مِنْهُ إِلی سائِرِ الْبِلادِ فِی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، فَیَتِمّ حُجَّةُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ حَتّی لایَبْقَی أَحَدٌ عَلَی الْأَرْضِ لَمْ یَبْلُغْ إِلَیْهِ الدِّینُ وَ الْعِلْمُ، ثُمَّ یَظْهَرُ الْقائِمُ وَ یَسِیرُ (یصیر ظ.) سَبَبًا لِنِقْمَةِ اللّهِ وَ لِسَخَطِهِ عَلَی الْعِبادِ لِأَنَّ اللّهَ لایَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبادِ إِلّا بَعْدَ إِنْکارِهِمْ حُجَّة.»(4)

(یعنی:

از إمامِ صادق – عَلَیْهِ السَّلام – منقول است که کوفه را یاد کرد و فرمود: زودا که کوفه از مؤمنان تهی شود و همانسان که مار در سوراخِ خود می‏خَزَد و چَنبره می‏زَنَد، دانش از کوفه دامن بکَشَد و بروَد؛ آنگاه دانش در شهری پدیدار آید که آن را «قُم» خوانند، و معدِنِ دانش و فَضل گردد تا آنجا که هیچ‏کس نمانَد که در زمینه دین زبون داشته‏شده‏باشد، حتّی پردگیانِ خَرگاهْ‏نشین. این حال نزدیک به ظهورِ قائِمِ ما است و خداوند قم و أهلِ آن را قائم‏مقامِ حجّت قرار می‏دهد و اگر آن نباشد زمین باشندگانِ خود را به کام اندرمی‏کَشَد و در زمین حجّتی نمی‏مانَد. پس دانش از قم به دیگر بلادِ مشرق و مغرب سرازیر می‏گردد، و حجّتِ خداوند بر خلق تمام می‏شود تا جائی که أَحَدی بر زمین نمی‏مانَد که دین و دانش به او نرسیده باشد. آنگاه قائِم ظهور می‏کند و مایه انتقام خداوند و خشمِ او بر بندگان می‏شود، زیرا خداوند تنها پس از این که بندگان حجّتی را إنکار کُنَند، از ایشان انتقام می‏گیرد.).


1) «هم در متنِ عربیِ چهل‏حدیث و هم در طبعِ یکجلدیِ منتخب الأثر، «کوفة» – بدونِ «ال» – آمده است.این ضبط، علی‏الظّاهر ناشی از سهو و إهمالِ کاتب است و باید در أصل «الکوفة» بوده باشد».

2) «هم در طبعِ یکجلدیِ منتخب الأثر و هم در متنِ عربیِ چهل‏حدیث «یأزر» – به تقدّمِ زاء بر راء – آمده است؛ ولی علی‏الظّاهر راء باید بر زاء مقدّم باشد. فعلهایِ برشکافته از مصدرِ «أرْز» و «أُرُوز»، در زبانِ سنّت، آشنا و دارای کاربُرد هستند. تفصیل را نگر: الفائق فی غریب الحدیثِ زَمَخشَری، 33:1؛ و: غریب‏الحدیث فی بحارالأنوار، 52:1؛ و: مجمع البَحْرَیْن، إعداد: محمود عادل، 63:1 و 64؛ و: نُزْهَةُالنَّظَرِ البدری، ص 27 و 28؛ و: مفردات نهج‏البلاغه‏یِ قُرَشی، 38:1.همین مادّه و تشبیه، باز هم در أحادیثِ بحثِ غَیبت به چشم می‏خورَد؛ نگر: کمال‏الدّین و تمام النّعمة، ط. جامعه مدرّسین، 1405 ه. ق.، ص 349؛ و: پهلوان 26:2؛ و: کمره‏ای 18:2؛ و: الغیبه‏یِ نُعمانی، ط. فارِس حسّون کریم، ص 162 و 163».

3) «هم در طبعِ یکجلدیِ منتخب الأثر و هم در متنِ عربیِ چهل‏حدیث، «تأزر» – به تقدّمِ زاء بر راء – آمده است».

4) منتخب الأثر /443 به نقل از بحارالأنوار و آن به نقل از تاریخ قم.«نیز نگر: طبعِ جدیدِ منتخب الأثر (سه جلدی)، 61:3 و 62.در کتابِ عصرِ ظهورِ استاد علیِ کورانی (ترجمه عبّاسِ جلالی، صص 246 – 237) مباحثی درباره «قم (در آستانه ظهور)» مطرح گردیده که اگرچه خواندنی است، باید توجّه داشت که سخت با تطبیق و تفسیرِ عصریِ مؤلّف درآمیخته».