جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روایات

زمان مطالعه: 3 دقیقه

موضوع امام مهدی‏علیه السلام از موضوعاتی است که روایات بسیاری درباره آن در اختیار ماست به گونه‏ای که درباره مراحل مختلف زندگی آن حضرت همچون ولادت، دوران کودکی، غیبت صغری و کبری، علائم ظهور و روزگار ظهور و حکومت جهانی، به طور جداگانه احادیثی از پیشوایان دینی موجود است. چنانکه درباره

خصوصیات ظاهری و اخلاقی آن بزرگوار، ویژگی‏های دوران غیبت او و فضیلت و پاداش منتظران ظهورش مجموعه ارزشمندی از روایات داریم و جالب اینکه بسیاری از این روایات هم در کتاب‏های شیعه و هم در کتاب اهل سنت نقل شده است و تعداد زیادی از احادیث مربوط به امام مهدی‏علیه السلام «متواتر» است.

گفتنی است که یکی از ویژگی‏های قابل توجه امام مهدی‏علیه السلام آن است که همه معصومان‏علیهم السلام درباره آن حضرت سخنان نغزی ایراد فرموده‏اند که مجموعه‏ای از معارف آگاهی‏بخش را فراهم کرده است و از اهمیت فوق‏العاده قیام و انقلاب آن پرچمدار عدالت حکایت می‏کند. مناسب است در اینجا از هر یک از آن پیشوایان بزرگ روایتی را نقل کنیم:

پیامبر گرامی اسلام فرمود:

خوشا به حال آن که مهدی‏علیه السلام را ببیند و خوشا حال آن که او را دوست بدارد و خوشا حال کسی که امامت او را باور داشته باشد.(1)

امام علی‏علیه السلام فرمود:

«منتظر فرج [آل‏محمد] باشید و از رحمت خدا ناامید نگردید به راستی که محبوبترین کارها نزد خداوند بزرگ، انتظار فرج است.(2)

در لوح فاطمه زهراعلیها السلام(3) آمده است:

«… سپس به خاطر رحمت بر جهانیان سلسله اوصیاء را به وجود فرزند امام حسن عسکری‏علیه السلام تکمیل خواهم کرد؛ کسی که کمال موسی و شکوه عیسی و صبر ایوب را داراست….(4)

امام حسن مجتبی‏علیه السلام در ضمن روایتی، پس از بیان برخی از مشکلات زمان بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

خداوند در آخر الزمان مردی را برمی‏انگیزد… و او را به وسیله فرشتگان خود پشتیبانی می‏کند و یارانش را حفظ می‏کند… و او را بر تمامی ساکنان زمین چیره می‏سازد… او زمین را از عدالت و روشنایی و دلیل آشکار پر می‏سازد… خوشا حال آن که روزگار او را ببیند و سخن او را بشنود.(5)

امام حسین‏علیه السلام فرمود:

«… خداوند به وسیله او [امام مهدی‏علیه السلام] زمین را زنده می‏کند پس از آن که مرده باشد و به وسیله او آئین حق را بر تمامی دین‏ها پیروز گرداند هر چند مشرکان را خوش نیاید. برای او غیبتی است که گروهی در آن از دین باز می‏گردند و گروهی دیگر بر دین استوار می‏مانند… همانا آن که در غیبت او بر اذیّت‏ها و تکذیب‏ها شکیبایی کند؛ مانند کسی است که پیش روی رسول خداصلی الله علیه وآله با شمشیر جهاد کرده باشد.(6)

امام سجادعلیه السلام فرمود:

کسی که در دوران غیبت قائم ما بر دوستی ما ثابت قدم باشد خداوند پاداش هزار شهید از شهدای بدر و احد به او عنایت فرماید.(7)

امام باقرعلیه السلام فرمود:

زمانی بر مردم می‏آید که امامشان غایب شود پس خوشا حال آن‏ها که در آن زمان بر امر [ولایت] ما ثابت بمانند…(8)

امام صادق‏علیه السلام فرمود:

برای قائم‏علیه السلام دو غیبت است یکی از آنها کوتاه مدت و دیگری بلند مدت است.(9)

امام کاظم‏علیه السلام فرمود:

امام [مهدی‏علیه السلام] از دیدگان مردم پنهان می‏شود ولی یاد او از دل‏های مؤمنان فراموش نمی‏شود.(10)

امام رضاعلیه السلام فرمود:

وقتی [امام مهدی] قیام کند زمین به نور [وجود] او روشن گردد و آن بزرگوار، ترازوی عدالت را در میان مردم قرار دهد؛ پس کسی به دیگری ستم نخواهد کرد.(11)

امام جوادعلیه السلام فرمود:

قائم ما آن کسی است که [مردم] باید در زمان غیبت، انتظار ظهور او را داشته باشند و چون قیام کرد به فرمان او گردن نهند.(12)

امام هادی‏علیه السلام فرمود:

امام پس از من فرزندم حسن و پس از او فرزندش «قائم» است آن که زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ستم و جور شده باشد.(13)

امام حسن عسکری‏علیه السلام فرمود:

سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا آن که جانشین مرا به من نشان داد. او از نظر آفرینش و اخلاق، شبیه‏ترین مردم به رسول خداست….(14)


1) بحارالانوار، ج 52، ص 309.

2) همان، ص 123.

3) در روایت مذکور آمده که جابر انصاری گوید: در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله برای تهنیت ولادت امام حسین‏علیه السلام نزد حضرت فاطمه‏علیها السلام رفتم. در دست ایشان لوح (صفحه) سبز رنگی دیدم و در آن نوشته‏ای نورانی مانند آفتاب دیدم. گفتم، این لوح چیست؟ فرمود: این لوح را خداوند به رسولش هدیه کرده و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و نامهای جانشینان فرزندانم ثبت شده. رسول خدا آن را به من عطا فرموده تا بدان مسرور گردم.

4) کمال‏الدین، ج 1، باب 28، ح 1، ص 569.

5) احتجاج، ج 2، ص 70.

6) کمال‏الدین، ج 1، باب 30، ح 3، ص 584.

7) همان، ج 1، باب 31، ص 592.

8) همان، ج 1، باب 32، ح 15، ص 602.

9) غیبت نعمانی، باب 10، فصل 4، ح 5، ص 176.

10) همان، باب 34، ح 6، ص 57.

11) همان، باب 35، ح 5، ص 60.

12) همان، باب 36، ح 1، ص 70.

13) همان، باب 37، ح 10، ص 79.

14) همان، باب 37، ح 7، ص 118.