با شهادت امام حسن عسکریعلیه السلام در سال 260 هجری قمری، دوران امامت امام دوازدهمعلیه السلام آغاز شد و از همین زمان، غیبت کوتاه مدّت آن گرامی که به «غیبت صغری» معروف است شروع شد و تا سال 329 هجری قمری – نزدیک به 70 سال – ادامه یافت.
مهمترین ویژگی دوره غیبت صغری آن است که مردم از طریق نایبان خاصّ با امام مهدیعلیه السلام در ارتباط بودند و به وسیله آنها پیامهای آن حضرت را دریافت میکردند و پاسخ سؤالات خود را میگرفتند.(1) گاهی نیز به واسطه نائبان امام، توفیق شرفیابی به حضور امام خویش را مییافتند.
نائبان خاصّ امام که همگی از علما و بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصرعلیه السلام بودند، چهار تن هستند که به ترتیب زمان نیابت خود عبارتند از:
1- عثمان بن سعید عَمری؛ وی از آغاز غیبتِ امام، عهده دار نیابت آن حضرت شد
و در سال 265 هجری قمری در گذشت. او وکیل امام هادی و امام عسکریعلیهما السلام نیز بوده است.
2- محمد بن عثمان عمری؛ او فرزند نایب اوّل است که پس از درگذشت پدر به مقام نیابت رسید و در سال 305 هجری قمری وفات کرد.
3- حسین بن روح نوبختی؛ او پس از 21 سال نیابت، در سال 326 هجری قمری بدرود حیات گفت.
4- علی بن محمد سمُری؛ وی در سال 329 هجری قمری از دنیا رفت و با مرگ او دوران غیبت صغری پایان گرفت.
نائبان خاص همگی توسط امام عسکریعلیه السلام و امام مهدیعلیه السلام انتخاب گردیده و به مردم معرفی میشدند. شیخ طوسی(ره) در کتاب الغیبه خود روایت کرده است که روزی چهل نفر از شیعیان به همراه عثمان بن سعید (نائب اول) به حضور امام عسکریعلیه السلام رسیدند. امامعلیه السلام، فرزند خود را به آنها نشان داد و فرمود:
پس از من، این (کودک) امام شماست. از او اطاعت کنید… بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید تا عمر او به کمال برسد. پس (در غیبت او) آنچه عثمان [بن سعید] میگوید بپذیرید و از او فرمان برید که او جانشین امام شماست و کارها به دست اوست.(2)
در روایتی دیگر امام عسکریعلیه السلام به نیابت محمدبن عثمان (نائب دوم) از امام مهدیعلیه السلام نیز تصریح فرموده است.
شیخ طوسی مینویسد:
«عثمان بن سعید» به دستور حضرت عسکریعلیه السلام، اموالی را که جمعی از شیعیان یمن آورده بودند، تحویل گرفت. گروهی که شاهد ماجرا بودند به امام گفتند، به خدا قسم عثمان از بهترین شیعیان شماست ولی با این کار، جایگاه او نزد شما، برای ما روشنتر شد.
امام عسکریعلیه السلام فرمود: بله، گواه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و پسرش «محمد» نیز وکیل پسرم «مهدی» خواهد بود.(3)
اینها مربوط به دوران قبل از غیبت امام مهدیعلیه السلام بود و در طول غیبت صغری نیز هر یک از نائبان، پیش از مرگ خود، نائب بعدی را که از سوی امام مهدیعلیه السلام انتخاب شده بود به مردم معرفی میکردند.
این مردان بزرگ به سبب برخورداری از صفات و ویژگیهایی، برای نیابت خاص ولیّ عصرعلیه السلام شایستگی یافتند. امانتداری، پاکدامنی، عدالت در گفتار و رفتار، راز داری و پنهان کاری و پوشاندنِ اسرار اهل بیتعلیهم السلام در شرایط ویژه دوره امام مهدیعلیه السلام از خصوصیات مهم آنها بود. ایشان مورد اعتماد و اطمینان امامعلیه السلام و پرورش یافتگان مکتب خاندان پاک پیامبر بودند. بعضی از آنان از سنّ یازده سالگی تحت تربیت امامانعلیهم السلام قرار گرفتند و علم را در کنار ایمانی قوی در وجود خویش به کمال رسانیدند. نام نیک آنها بر سر زبانها بود و صبر و بردباری و تحمل مشکلات و مقاومت در برابر سختیها چنان با وجودشان عجین شده بود که در سختترین
شرایط نیز از امام خود اطاعت کامل داشتند و در کنار همه این صفات زیبا، از توان مدیریت و رهبری شیعیان برخوردار بودند و با فهم و آگاهی کامل و درک حسّاسیّت زمان و بهرهگیری از امکانات موجود، جامعه شیعه را در صراط مستقیم الهی هدایت کردند و آنان را از گذرگاه غیبت صغری به سلامت عبور دادند.
مطالعه دقیق دوره غیبت صغری و نقش مهم نوّاب اربعه در ایجاد ارتباط بین امت و امام به خوبی اهمیت این دوره از حیات امام عصرعلیه السلام را نشان میدهد. وجود این ارتباطها و نیز راه یافتن برخی از شیعیان به محضر امام خویش در طول دوران غیبت صغری تأثیر فراوانی در اثبات ولادت امام دوازدهم و آخرین حجّت پروردگار داشت و این دستاورد مهم درست در زمانی بود که دشمنان میکوشیدند تا شیعیان را نسبت به تولّد فرزندی برای امام عسکریعلیه السلام دچار شک و تردید نمایند. به علاوه این دوره، زمینه و بستر مناسبی برای شروع غیبت کبری بود که در آن دوران مردم از داشتن هر گونه ارتباط با امام خود توسط افرادی معیّن، محروم میشدند ولی با آرامش خاطر و اطمینان به وجود و حضور امام و بهرهمندی از برکات او، به روزگار غیبت کامل حضرت، پا نهادند.
1) متن نامهها – که به توقیعات مشهور است – در کتابهای علمای شیعه موجود است (برای نمونه بحارالانوار، ج 53 باب 31، ص 197 – 150).
2) غیبت طوسی، فصل 6، ح 319، ص 357.
3) غیبت طوسی، فصل 6، ح 317، ص 355.