در بخشهای گذشته درباره غیبت امام دوازدهم و فلسفه آن سخن گفتیم. آن آخرین حجت پروردگار غایب شد تا پس از فراهم شدن زمینهها ظاهر شود و جهان را از پرتو هدایتهای مستقیم خود بهرهمند سازد. بشریّت میتوانست در دوران غیبت، به گونهای عمل کند که هر چه زودتر شرایط حضور امام را آماده سازد ولی به خاطر پیروی از شیطان و هوای نفس و دور ماندن از تربیت صحیح قرآنی و نپذیرفتن ولایت و راهبری معصومعلیه السلام به بیراهه رفت و هر روز بنای ستمی را در دنیا قرار داد و ظلم و تباهی را گسترده کرد. با انتخاب این مسیر، به سرانجام بسیار بدی رسید. جهانی پر از ظلم و جور، فساد و تباهی، روزگاری تهی از امنیّت اخلاقی و روانی، حیاتی به دور از معنویّت و پاکی و اجتماعی پر از تجاوزها و پایمال کردن حقوق زیردستان، محصول عملکرد انسانهای دوران غیبت شد. واقعیتی که در کلام معصومین از قرنها قبل، پیش بینی شده و تصویر سیاه آن، ترسیم گشته بود.
امام صادقعلیه السلام به یکی از یاران خود فرمود:
هنگامی که ببینی ظلم و ستم فراگیر شده، قرآن فراموش گشته و از روی هوا و هوس تفسیر گردیده، اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته، افراد با ایمان سکوت اختیار کرده، پیوند خویشاوندی بریده شده، چاپلوسی فراوان گشته، راههای
خیر بدون رهرو و راههای شر مورد توجه قرار گرفته، حلال، حرام شده و حرام مجاز شمرده شده. سرمایههای عظیم در راه خشم خدا (و فساد و ابتذال) صرف گردیده، رشوه خواری در میان کارکنان دولت رایج شده، سرگرمیهای ناسالم چنان رواج پیدا کرده که هیچ کس جرأت جلوگیری آن را ندارد، شنیدن حقایق قرآن بر مردم گران آید اما شنیدن باطل سهل و آسان باشد، برای غیر خدا به حج خانه خدا بشتابند، مردم سنگدل شوند (و عواطف بمیرد)، اگر کسی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر کند به او توصیه میکنند که این کار وظیفه تو نیست، هر سال فساد و بدعتی نو پیدا شود. (هرگاه دیدی اوضاع مردم اینگونه شده) مراقب خویش باش و از خدا نجات و رهایی از این وضع ناهنجار را بخواه (که فرج نزدیک است).(1)
البته این تصویر سیاه از دوران پیش از ظهور، چهره غالب آن دوره است چرا که در همین روزگار هستند دین باوران حقیقی که بر عهد خود با خداوند استوار میمانند و مرزهای اعتقاد خود را پاس میدارند و در فساد محیط حل نمیشوند و سرنوشت خود را به فرجام زشت دیگران پیوند نمیزنند. و اینها از بهترین بندگان خدا و شیعیان امامان نور هستند که در روایات فراوان مورد تمجید و ستایش قرار گرفتهاند. اینان هم خود پاک زیستند و هم دیگران را به پاکی دعوت میکنند چون نیک میدانند که میتوان از راه ترویج خوبیها و ساختن محیطی معطّر به عطر ایمان، ظهور امام خوبیها را پیش انداخت و مقدمات قیام و حکومت او را فراهم کرد زیرا که زمانی
قیام علیه بدیها ممکن است که مصلح موعود یاورانی داشته باشد. و این تفکر نقطه مقابل ایده باطل و مردود ترویج فساد برای تعجیل ظهور است. به راستی آیا پذیرفته است که اهل ایمان در برابر زشتیها و بدیها سکوت کنند تا فساد فراگیر شود و از این راه زمینه ظهور فراهم گردد؟ آیا ترویج خوبیها و فضیلتها نمیتواند ظهور امام خوبان را نزدیک کند؟
فریضه امر به معروف و نهی از منکر از تکالیف قطعی هر مسلمان است که در هیچ زمان و مکانی قابل چشم پوشی نیست پس چگونه است که به خاطر تعجیل ظهور بتوان مروّج ظلم و تباهی شد؟!
چنانکه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله فرمود:
در پایان این امت (مسلمان) قومی خواهند بود که مانند مسلمانان صدر اسلام اجر خواهند داشت آنها امر به معروف و نهی از منکر میکنند و با اهل فتنه (و فساد) میجنگند.(2)
گذشته از این آنچه در روایات فراوان به آن تصریح شده است، پر شدن جهان از ظلم و ستم است و این به معنی ظالم شدن همه انسانها نیست بلکه همچنان راه خدا، رهروان خود را خواهد داشت و عطر فضیلتها در محیطهای گوناگون به مشام خواهد رسید.
بنابراین، جهانِ پیش از ظهور اگرچه دوران تلخی است ولی به دوره شیرین ظهور پایان میگیرد و اگر چه روزگار فساد و ستمگری است امّا پاک بودن و دیگران را به
خوبیها دعوت کردن از وظایف حتمی منتظران است و در تعجیل فرج آل محمدصلی الله علیه وآله تأثیر مستقیم دارد.
این بخش را با سخنی از امام مهدیعلیه السلام به پایان میبریم که فرمودند:
ما را از شیعیان باز نمیدارد مگر آنچه از کردارهای آنان که به ما میرسد و ما را ناخوشایند است و از آنان روا نمیدانیم.(3)
1) کافی، ج 7، ص 28.
2) معجم احادیث الامام المهدی، ج 1، ص 49.
3) احتجاج، ج 2، ش 360، ص 602.