1. نام آن مرد را که از راه رسیده و برای دیدار امامش آمده بود میدانستند.
2. از نام پدرش نیز اطلاع داشتند. چنانکه خادم حضرت، اسم او و پدرش را گفت و اجازهی ورودش داد.
3. وطن و جایگاه وی را میشناختند و میدانستند اهل کدام سرزمین است. چنانکه خدمتگزار امام، محل وی را اسم برد و او را به زادگاهش «جنبلان» منسوب ساخت و چنین صدایش زد: ای عیسی بن مهدی جوهری جنبلانی.
4. میدانستند در مسیرش، از قلعهی «فید» گذشته است.
5. اطلاع داشتند که پس از عبور از «فید» در حال ضعف و مرض، به غذا خوردن میل پیدا کرده است.
7. نوع غذاهای دلخواهش را میشناختند و آگاه بودند که هوس ماهی و شیر و خرما داشته است.
8. میدانستند غذایی را که دلش خواسته، نخورده است.
9. مطلع بودند انگیزهاش در نخوردن غذای مورد تمایلش، پرهیز به خاطر بیماری بوده و آن را مضر میدانسته است.
10. غذای بهشتی و مائدهی آسمانی برای او حاضر نمودند.
11. از اندیشهاش مطلع بودند که با خود گفته چگونه مشغول غذا خوردن شوم، در حالی که هنوز مولایم را ندیده ام؟! بدین خاطر ندایش دادند که: بخور، مرا خواهی دید.
12. همان غذاهایی را که دلش خواسته بود و میل داشت برایش حاضر ساختند؛ آن هم نه از نوع دنیایی و از آشپزخانههای بشری، بلکه از سنخ ملکوتی و میوهها و خوراکهای بهشتی که از آشپزخانهی غیبت آمده بود.
13. فکرش را دانستند که وقتی خواست دست به غذا ببرد، به یاد بیماریاش افتاد و احتمال ضرر داد. از این رو فرمودند: مگر تو به سود و زیان خود از ما داناتری؟
14. از غیب میدانستند که خوردن ماهی و شیر و خرما برای او زیانی ندارد.
15. وقتی مرد تازه وارد، دست به غذا میبرد و لقمهئی بر میداشت، جای لقمه، خالی نمیماند و هر چه از غذاها خورد، چیزی از آن کاسته نشده و طعام بهشتی همچنان دست نخورده بر جای ماند.
16. هر چه بیشتر میخورد، سیر نمیشد و اشتها و لذتش افزون میگشت.
17. بدون آنکه از پرخوری ناراحت شود و معدهاش سنگین گردد به خوردن ادامه داد و تا آخر احساس خستگی و ملامت نکرد.
18. وقتی دست از غذا برداشت، انگیزهی او را دانستند و از حالات وی با خبر بوده، اطلاع داشتند که به خاطر شرم و خجالت کنار نشسته است؛ نه بر اثر سیر شدن و بی میلی، بدین جهت ندایش دادند: حیا نکن، اینها از غذاهای بهشت است.
19. فکر دیگر را نیز دانستند که به ذهنش خطور کرد و در دل گفت آیا دست نشسته به دیدار حضرت بروم؟ و مورد خطاب قرارش دادند.
20. بدون آنکه دستش را بشوید، تمیز بود و کاملا معطر.