جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سخنی از آخرین سفیر

زمان مطالعه: 4 دقیقه

از آخرین سفیر آسمانی و حجت معصوم الهی، حضرت مهدی علیه السلام در این باره، چنین گزارش شده است:

خداوند سبحان، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ستوده و

سعادتمند، میراند و امر خلافت و ولایت بعد از او را در علی بن ابی طالب که برادر و پسر عمو و وصی و وارث پیامبر بود قرار داد. سپس جانشینان و اوصیاء از نسل او را یکی پس از دیگری به امامت منصوب نمود.

خداوند به وسیله‏ی این دوازده امام، دین خود را زنده ساخت و نورش را به اتمام رساند و بین آنان با سایر برادرها و پسر عموها و بستگان پائینترشان، تفاوتی آشکار گذاشت تا حجت الهی از بشر عادی که ب او اقامه‏ی حجت می‏شود ممتاز گردد و امام از ماموم و پیرو شناخته شود.

این تفاوت و امتیاز اقتضا کرد که آنان را از هر گناه و لغزشی مصون داشت و از همه‏ی عیوب، پیراست، و از هر پلیدی، پاک و مطهر ساخت و از تمام شبهات و اشتباهات، منزه گردانید.

«وجعلهم خزان علمه و مستودع حکمته و موضع سره و ایدهم بالدلائل».

و آنان را خزانه داران دانش و امانتداران حکمت و محل راز خویش قرار داد و با دلائل و نشانه‏های روشن، تاییدشان نمود. اگر چنین نمی‏بود (و خدای مهربان، با اعطای این ویژگی‏ها، رهبران آسمانی را ممتاز نمی‏ساخت) همه‏ی مردم یکسان و برابر می‏شدند. در نتیجه، هر کسی ادعای امامت می‏کرد و خود را خلیفة الله و صاحب منصب الهی می‏خواند، در این صورت حق از باطل شناخته نمی‏شد و علم و دانش از جهل و نادانی جدا نمی‏گردید.

اینها نمونه‏هائی بود از اخبار شیعه. اکنون به بیان چند گزارش از متون معتبر عامه می‏پردازیم.

حیدر علی شروانی در صفحه‏ی 172 کتاب مناقب اهل البیت، از «صحیح مسلم» نقل کرده که پیامبر اکرم فرمودند: من بعد از خود، دو جانشین در بین شما می‏گذارم که اگر از آن دو پیروی کنید، هرگز گمراه نشوید، کتاب خدا و اهل بیتم که عترت من می‏باشند.

سپس گوید: به اعتراف «ابن حجر» در کتاب «صواعق»، «طبرانی» دنباله‏ی این حدیث را چنین آورده که رسول گرامی اسلام فرمودند: بر قرآن و اهل بیت من، پیشی نگیرید و مقدم نشوید که دچار هلاکت خواهید شد.

«و لا تعلموهم فانهم اعلم منکم»

و به اهل بیت و عترت من چیزی نیاموزید که آنان از شما داناتر هستند.

نیز در صفحه‏ی 173 از «ابن حجر» گزارش نموده که در حدیث احمد، از کلام رسول خدا چنین ثبت شده:

«الحمد لله الذی جعل فینا الحکمة اهل البیت»

سپاس و ستایش برای خداوندی است که حکمت را در ما اهل بیت قرار داد.

در صفحه‏ی 175 همان کتاب از «ابن ابی الحدید» گزارش نموده که در جزء نهم شرح نهج البلاغه‏اش تحت عنوان «خبر دوازدهم» چنین

آورده است: پیامبر اکرم فرمودند:

هر که دوست دارد به حیات و زندگی من، زنده شود و به مرگ من، از دنیا رود و در بهشت جاودان و باغ فردوس که پروردگارم آفریده است سکونت یابد، باید بعد از من، علی علیه السلام را دوست بدارد و به جانشین و وصی او نیز مهر بورزد و از پیشوایانی که جانشینان من هستند، اطاعت و تبعیت نماید. زیرا آنان، عترت و خاندان من می‏باشند که از طینت ایشان گردیده است. پس وای بر کسانی از امت من که آنان را تکذیب و مقام امامتشان را انکار کنند و پیوند مرا نسبت به ایشان قطع نمایند! این منکران امامت و قاطعان پیوند ولایت را خداوند، به شفاعت من نائل نمی‏گرداند.

ابن مغازلی شافعی در صفحه‏ی 288 کتاب مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام از عبد الله مازنی گزارش نموده که گفت:

در زمان پیامبر خدا، حضرت علی علیه السلام در مورد قضیه‏ای، قضاوت فرمود و فصل خصومت نمود. رسول اکرم چنین اظهار داشتند:

سپاس و ستایش برای خداوندی است که «حکمت» را در ما اهل بیت قرار داد.

حافظ محب الدین طبری در صفحه‏ی 83 کتاب «ذخائر العقبی» گوید:

سعید بن مسیب گفت: هیچیک از اصحاب رسول خدا اعلام نکرد که هر چه می‏خواهید از من بپرسید؛ مگر علی علیه السلام.

نیز از ابی الطفیل حکایت کرده که گفت:

من خود، شاهد بودم که علی علیه السلام پیوسته می‏فرمود:

از من سوال کنید، به خدا سوگند هیچ مطلبی نیست که از من بپرسید مگر آنکه پاسختان گویم و شما را از آن آگاه سازم. درباره‏ی حقایق قرآن و معارف کتاب خدا سوال نمائید. قسم به خدا، هیچ آیه‏ای نیست جز آنکه می‏دانم در شب فرود آمده یا روز و خبر دارم در زمین نرم و هموار نازل شده یا در کوهستان!

حافظ محمد بن محمد جزری شافعی، در صفحه‏ی 70 کتاب «اسنی المطالب» روایت کرده که پیامبر فرمودند:

«انا دار الحکمة و علی بابها»

من سرای حکمت می‏باشم و علی، در آن است.

نیز در همان صفحه گزارش نموده که رسول خدا فرمودند:

«انا مدینة العلم و علی بابها، فمن اراد العلم فلیأتها من بابها»

من شهر دانش هستم و علی در آن است. پس هر که جویای دانش و در پی علم و معرفت است از راه ورودش به جستجو بپردازد.

این اخبار و صدها سند قطعی دیگر که در مدارک اسلامی ثبت است، صریحا دلالت می‏کنند بر اینکه پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام

در دانش از همگان برترند و علوم آنان، از سرچشمه‏ی وحی و عالم غیب، منشاء گرفته، به تعلیم الهی و موهبت خداوندی می‏باشد.

اکنون که مساله علم موهبتی روشن شد، به شرح کوتاهی پیرامون قدرت موهبتی که نشانه‏ی دوم حقانیت سفیران آسمانی است، می‏پردازیم و امتیاز آن را از قدرت اکتسابی بیان می‏داریم.

منتهی برای آنکه جان سخن در مورد توانایی روح و اقسام آن که محور اصلی بحث است به خوبی معلوم شود، قبلا توضیح فشرده‏ای درباره‏ی توانمندی جسم و اقسام آن خاطر نشان می‏سازیم.