قدرتهای روحی که معلول ریاضت و حصر نفس میباشد، اکتسابی است و هر بشری میتواند به مقدار تحمل ریاضتها و تمرکز دادن به فکرش، چه از راههای رحمانی و چه از راههای شیطانی، بدان دست یابد و کارهای خارق العاده انجام دهد. درست مانند قدرتهای بدنی که هر که بخواهد میتواند به وسیلهی ورزش و تمرینهای مداوم، جسم خود را نیرومند سازد.
این توانمندیهای روحی، به تنهائی، نه نشانهی حقانیت و قرب به مقام ربوبی است و نه دلیل بر کمالات حقیقی و مقامات آسمانی، حتی اگر شخصی پیوسته نوافل را بجا بیاورد، همواره شب زندهداری کند و تمام روزها را روزه بدارد، اما نه برای خدا، بلکه برای ریاضت کشیدن و قوت روح پیدا کردن، و تصرف در اشخاص و اشیاء، به هدفش که قدرت معنوی است نائل میگردد و به تصرف در اشیاء و
تسخیر افراد نیز ممکن است قادر شود، اما نزد خدا اجری ندارد.
زیرا به همان نیتی که برای آن کار کرده، رسیده و چون اخلاص و قصد قربت نداشته، از پاداش اخروی و مقامات اولیاء الله محروم است. بله اگر شخصی عبادات را مخلصانه برای خدا انجام دهد، کمال واقعی و قرب حضرت حق در او پیدا میشود و قدرت روح یافته، صاحب کراماتی میگردد. اما چنین شخصی که به سرچشمهی فیض رحمان پیوسته و از نور ولایت اهل بیت بهره گرفته، هرگز خود را مطرح نمیکند و سرسوزنی دعوت به خویش ندارد و ادعائی جز بندگی خدا و توسل به ائمهی اطهار علیهم السلام در وجودش پیدا نمیشود.
خلاصه چنین توانائی که با زحمت و ریاضت به دست میآید، نوعی از قدرت است که اکتسابی میباشد. اما نوع دیگری از توانائی وجود دارد که اکتسابی نیست و با حبس نفس و تمرین فکر و محاصرهی روح پدید نمیآید، بکله فقط وابسته به موهبت الهی بوده و خداوند در وجود همان شخصیتهائی که اراده کرده قرار داده است. این را «قدرت وهبی» گویند.