جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جاسوس مغرور

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مردی از دین فروشان فرومایه، برای معاویه جاسوسی می‏کرد و مسائل سیاسی و اجتماعی و اطلاعات مربوط به اوضاع منطقه و شرایط خاص حکومت امیر المومنین علیه السلام را به دربار شام گزارش می‏داد.

هنگامی که مورد بازجویی قرار می‏گرفت و امام علیه السلام مواخذه‏اش می‏نمودند، به شدت انکار می‏کرد و خود را تبرئه می‏ساخت و بی ارتباط با دستگاه معاویه جلوه می‏داد.

روزی حضرت علی علیه السلام به او فرمودند: آیا به خداوند سوگند یاد می‏کنی که هرگز جاسوسی نکرده‏ای؟

گفت: آری.

سپس نام خدا را برد و قسم یاد کرد که برای معاویه به جمع آوری اطلاعات نپرداخته و گزارشی رد نکرده است.

آنگاه امام زبان به نفرینش گشوده و فرمودند: اگر دروغ گفتی و سوگند دروغ یاد کردی، خداوند چشم‏هایت را کور کند.

هنوز یک هفته سپری نشده و روز جمعه نگذشته بود که جاسوس دروغگو، هر دو دیده‏اش را از دست داد و نابینا شد.

این حادثه را عبید الله حنفی در کتاب «ارجج المطالب» آورده و در صفحه ی 739 جلد هشتم کتاب «احقاق الحق» از او نقل شده است.

دانشمندان عامه و حدیث نویسان غیر شیعه، کرامات زیادی از قبیل زنده ساختن مردگان، مسخ نمودن دشمنان، خبر دادن از آینده‏ی مردمان و سایر کارهای خارق‏العاده، درباره‏ی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روایت کرده‏اند که نگارش تمام آنها از حوصله‏ی این رساله خارج است و مستلزم کتاب مستقلی می‏باشد.

از مجموع آنچه گذشت معلوم شد دانش و توانائی پیامبران و امامان علیهم السلام از سنخ علم و قدرت بشری که اکتسابی است نمی‏باشد، بلکه موهبتی خدادادی است که پروردگار مهربان بدون وساطت زحمت و تلاش ظاهری به آنان عطا فرموده است.

نیز روشن شد که علم و قدرت پیامبر اسلام و اهل بیتش علیهم السلام از همگان برتر است و آنان بر جمیع کائنات و تمام جهان آفرینش، دانا و توانا هستند.

بر اساس همین دو نشانه، به ضمیمه‏ی نصوص و معرفی‏های قطعی آسمانی که درباره‏ی آخرین سفیر الهی، حضرت مهدی علیه السلام به طور فراوان گزارش شده، هر عاقلی می‏تواند به خوبی امام زمانش را بشناسد، درجات معرفتش را نسبت به حجت خدا بالا ببرد، با وی ارتباط معنوی پیدا کند، از فیوضات ربانی و الطاف کریمانه‏اش بهره‏مند گردد و خود را لایق دیدار و یاری حضرتش نماید.

این نوشتار، با دو دیدار که بیانگر دانش و توانائی وهبی امام زمان علیه السلام بود آغاز گردید و برخی از نصوص امامت و گفتار مکتب وحی درباره‏ی مقام ولایت آن حضرت، ضمن مطالب گذشته بیان شد، اکنون نیز حادثه‏ای شگفت‏انگیز را که حاکی از قدرت ملکوتی ولی امر علیه السلام است خاطر نشان می‏سازیم.

باید دانست کرامات و امور خارق العاده‏ئی که از آن بزرگوار صادر گردیده، بیش از آن است که در کتابها نوشته شده، چون خیلی از وقایع را کتمان کرده‏اند و بسیاری از کسانی که مورد کرامت خاص و لطف کریمانه‏اش قرار گرفته‏اند و خدمتش شرفیاب شده‏اند، از بیان آن خودداری نموده و به انگیزه‏ی حفظ اسرار، لب فروبسته، هیچکس را از آن مطلع نساخته‏اند؛ در عین حال، نگارش تمام آنچه ثبت گردیده نیز در گنجایش این رساله نیست و خود، مستلزم تدوین چندین کتاب است. از این رو، به نقل یک قصه بسنده می‏کنیم تا نمونه‏ی دیگری باشد از صدها حادثه و حدیثی که دانش و توانائی وهبی حضرتش را اثبات می‏نماید.