جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شب آن چنانی

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مردی از اهالی کوفه به خراسان عزیمت کرد و مردم آن سامان را به امامت و ولایت پیشوای ششم، حضرت صادق علیه السلام دعوت نمود.

اهل خراسان درباره‏ی گرایش به امامت و خلافت آن بزرگوار، سه دسته شدند. گروهی دعوت مبلغ کوفی را پذیرفتند و او را در مورد حقانیت آن حضرت، تصدیق نموده به پیشوائی و ولایتش گرویدند. جمعی راه عناد و انکار پیمودند، زیر بار حق نرفتند و از پذیرش هدایت امتناع نمودند. دسته‏ی سوم به خیال خود محتاط و تقوی پیشه شدند و به عنوان اجتناب از امور مشتبه، نسبت به امر امامت آن حضرت، توقف کردند و از رد و قبول، خودداری نمودند. اینان پنداشتند اقتضای دیانت و راه احتیاط این است که نه ولایت امام صادق علیه السلام را بپذیرند و نه انکار نمایند. از این رو ساکت و متوقف شده، به هیچ طرف نپیوستند.

سرانجام برای تحقیق از مقام امامت و شناختن پیشوای حق،

هر گروهی یک نفر انتخاب کردند. این سه نفر به عنوان منتخبین مردم خراسان، آهنگ سفر نمودند و از آن دیار خارج شدند تا در این باره کاوش کنند.

یکی از همراهان سفر، کنیزکی داشت که با خود آورده بود. مردی که برگزیده‏ی گروه سوم بود، در راه فریفته‏ی کنیزک شد و در پی فرصت می‏گشت تا خواسته ناروایش را عملی سازد.

یکی از شب‏ها کنیزک را پنهانی ملاقات کرد و دامن عفت از دست داده مرتکب گناه شد.

آن شب گذشت. هوسبازی و بی عفتی مرد خراسانی، زیر پوشش شب، مستور ماند و هیچکس از آن مطلع نشد.

قافله به مقصد رسید. وقتی وارد شهر شدند سراغ خانه‏ی امام صادق علیه السلام را گرفتند و برای دیدار آن حضرت به طرف سرای وی حرکت نمودند.

ساعتی بعد وارد منزل امام شدند و به حضور مولا شرفیاب گردیدند. آنگاه اجازه‏ی صحبت خواستند.

نخست همان مرد منتخب دسته‏ی سوم که احتیاط کار و قائل به توقف بود، آغاز سخن کرد و گفت: خدا به راه شایستگی و صلاحت برد، شخصی از اهالی کوفه به دیار ما آمده، مردم را به اطاعت و فرمانبرداری از شما خوانده و ولایت و امامتت را ابلاغ نموده است.

خراسانیان سه دسته شدند. یک عده تبلیغ وی را پذیرفتند و به

امامت شما اعتقاد پیدا کردند، گروه دیگر دعوتش را رد نموده و مقام پیشوائی شما را منکر شدند. جمعی هم به عنوان راه احتیاط و پرهیزکاری، درنگ نموده متوقف گردیدند و از اظهار نظر و قبول یا رد، امتناع ورزیدند.

حضرت علیه السلام پرسیدند: تو خود از چه گروهی و به نمایندگی از کدام دسته سخن می‏گوئی؟

گفت: من از عده ئی هستم که قائل به توقف و درنگ شدند و پارسائی و خویشتن‏داری نمودند.

امام علیه السلام فرمودند: احتیاط کاری و خویشتن داری تو در شب چنین و چنان کجا بود؟

در این ماجرا حضرت صادق علیه السلام شب آن چنانی را که مرد خراسانی در پنهانی مرتکب گناه و بی عفتی شده بود به یادش آوردند و دو حقیقت را به او فهماندند، یکی مقام امامت و نشانه‏ی ولایت، که خبر دادن از غیب است چه آنکه دانست امام به کار نهان و راز نهفته‏ی او در دل شب آگاهند. دیگر اینکه متوجه باشد نه تنها وی اهل ورع و احتیاط نبوده، بلکه از حرام قطعی نیز اجتناب نداشته است. زیرا احتیاط کار خویشتن دار باید از مشتبهات هم بپرهیزد، چه رسد به گناهان و محرمات.

از این قضایا و ماجراهای دیگر نظیر آن که در جزء پنجم کتاب «بصائر الدرجات» باب یازدهم و دوازدهم، حکایت شده روشن

می‏شود چگونه حجت خدا به رازهای پنهان و اسرار زندگی مردمان آگاه است و تمام زشتی‏های و زیبائی‏ها، سیئات و حسنات، افکار پلید و نیات پاک، همه در احاطه‏ی علمی او قرار دارند.

بنابراین سزاوار است شیعه‏ی اهل بیت و پیرو حضرت بقیة الله علیهم السلام پیوسته مراقب اعمال خود باشد و بر این باور که هیچ مطلبی بر امام زمانش پوشیده و مخفی نیست و حضرتش ناظر بر رفتار وی بوده از تمام کارهای پنهان و آشکارش مطلعند، همواره سعی کند در جهت تقوی و هدایت قرار گرفته و از معرفت به مقام علمی امام مبین، که یکی از آثارش ایجاد زمینه‏ی تربیتی و تزکیه‏ی نفسانی است، در مسیر خودسازی معنوی و تعالی روحی استفاده نماید.

اکنون این فراز را با پیامی از صاحب الزمان علیه السلام به پایان می‏بریم. باشد تا چون فروغی در دلهایمان بتابد و بر رشد و هدایتمان بیفزاید.

حضرت، ضمن نامه‏ئی که در کتاب بحار الانوار ثبت شده به محمد بن نعمان معروف به «شیخ مفید» فرمودند:

«فانا یحیط علمنا بانبائکم و لا یعزب عنا شی ء من اخبارکم و معرفتنا بالزلل الذی اصابکم»

دانش ما قطعا بر (اوضاع و) خبرهای شما فراگیر است و چیزی از (احوال و) گزارش‏هایتان بر ما پوشیده و پنهان نیست و آگاهی ما به انحراف‏ها و لغزش‏هائی که دچارتان ساخته، کاملا احاطه دارد.