در این عصر که مکاتب متعددی در جهان وجود دارد و هر کدام با دعوی ها و ایجاد سر و صداهائی سعی دارند حرف خود را بزنند و عده ای را به دور خود جمع نمایند تصمیم گیری برای داشتن یک حیات متعادل الحق دشوار است، می دانیم که از دوران پایه گذاری صنعت تا حال هنوز پیش از دو قرن نمی گذرد ولی مکتب هائی که در این مدت پدید آمده اند از مجموعه مکاتب گذشته افزونترند.
مکابت ایدآلیسم، پراگماتیسم، نیهیلیسم، رآلیسم، کمونیسم، اگزیستانسیالیسم، فاشیسم و… هر کدم قد برافراشتند و عده ای را بدور خود جمع کرده اند. هر کدام سعی دارند زمینه ای برای تقوی خود فراهم کرده و خصم با طرف مقابل را بکوبند ملل کمونیستی با تبلیغات خود و ملل کاپیتالیستی نیز با تبلیغات خود می خواهند زمینه را برای حیات پیروزمندانه خود از هر حیث فراهم کنند.
بحران بگونه ای است که باید گفت هر یک از مکتب ها گوئی از نظر اخلاق و شرعی!! خویش را ملزم به تضعیف طرف مقابل و در هم کوبیدن نظامات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی طرف دیگر می دانند و در این راه چه بسیار از نفوس و اندیشه ها که تلف می شوند و چه سر در گمی هائی که در طریق شناخت وظیفه و انجام آن از نظر مردم پدید می آید و بالاخره آنان دائما در صدد
تیز کردن آتش فتنه و فساد و درگیری و تضادند.