گفتیم که در اثر تضادها اختلاف در بینش و فکر، و در نتیجه اختلاف در جذب و دفع می شود. چه بسیار افرادی که در سایه اندیشه های درونگروهی به طرد و رد هم می پردازند و عرصه زندگی را برای دیگران تنگ و دشوار می سازند. این امر بحدی وسیع و پر دامنه است که گاهی در درون یک نظام و یک سیستم، یک گروه و یک دسته به نمونه هائی از آن بر می خوریم.
بهنگامی که من و تو راه یک دیگر را نپسندیم، روش و برنامه هم دیگر را قبول نداشته باشیم و گمان ما نسبت بهم گمان دو خصم و دو بدخواه نسبت بهم دیگر باشد خود بخود این امر سبب درگیری و تصادم و طرد و رد یک دیگر خواهد شد.
اصولا وضع آدمی بگونه ای است که درون گروه را می پذیرد و برون گروه را رد می کند، اعضای خانواده و زندگی خود را قبول دارد و برای منافع آنها گام بر می دارد و اعضای برون گروه را طرد و رد می کند. دامنه این امر بحدی است که حتی در نظام کمونسیتی که اساس فکر پدید آمدنش داشتن همزیستی مسالمت آمیز است به طرد و رد گروهی توسط گروه دیگر بر می خوریم. یا در بین صهیونیست های اسرائیلی می بینیم که بین دو یهودی از دو قبیله و فرقه با دو دسته از فکر و بینش این طرد و رد وجود دارد.