استبعاد دیگری که برای شان وجود دارد در زمینه رهبری نهضتی است که بخواهد دنیا را ادره کنند. و مسیر جدیدی در پیش پای بشریت قرار دهد.
آنها می گویند این همه فسادها و آلودگی ها امروز دنیا را چه کسی می تواند اصلاح کند؟ این همه تقلب ها و انحطاط ها و عقب ماندگی ها را که می تواند از میان بردارد؟ این همه دردها را که می تواند درمان کند؟ این همه اضطرابها و واماندگی ها را که می توان چاره نماید.
برای آنها بعید بنظر می رسد رهبری لایق، از میان زمامدارانی کنونی بتواند بر این مسائل و مشکلات غلبه نماید. چون اندیشه شان مادی است، تصور پیدایش رهبری از جانب خدا هم برای شان دشوار است. می گویند امکان ندارد رهبری پدید آید که بتنهائی بتواند انتقام حق و عدالت را از زورگویان و ظالمان بگیرد کسی نیست که بتواند دگرگونی عمیق در حیات جهان پدید آورد و تضادها را از میان بردارد.
بنظر آنها ویران کردن این بنا و پایه گذاری دنیائی بر اساس حق و
عدالت بسیار سخت است امکان اینکه رهبری بیاید و تاریخ را عوض کند و جهان را وارد مرحله ای جدید نماید نیست. بهمین نظر آینده را به بدبینی مینگرند.