زمان مطالعه: < 1 دقیقه
عناصر متباین و مختلفی که در جوامع وجود دارد و بنظر غیر منطقی است بگونه ای می شوند که آدمی نخواهد توانست آنها را تحمل کند. کشتن ها، دریدن ها، بیچاره کردن ها نخواهند توانست در عرصه حیات همچنان بمانند و اظهار وجود کنند.
بشریت از این اوضاع خسته خواهد شد و با ناسازگاری ها و منشاء آن در می افتد. سعی خواهد کرد که از طریق کوشش و تلاش در آن دگرگونی پدید آورد، ناهمواریها را از میان بردارد.
ما جلوه این خستگی را در دو بلوک شرق و غرب می بینیم که از این همه ایسم های بشر ساخته خسته شده اند و در پی یافتن بهانه های گوناگون هستند. بهانه ای که بر اثر آن بتوانند وضع خود را تغییر دهند. وابستگی ها به مکاتب نوظهور و جدید خود حاکی از خستگی از اوضاع است و می خواهند از این وضع خود را نجات دهند و این خود زمینه تاییدی است برای پذیرش مکتب اسلام و دگرگون کردن نظام.