در این تمدن که دورنمای آن را اسلام عرضه می کند آدمی موجودی قابل تکریم است، حال خواه از نژاد سیاه باشد و یا سفید، شرقی باشد و یا غربی.
آنها که در مسیر استضعاف و بدبختی هستند باید بدادشان رسید، خواه افرادی درون مرزی باشند و خواه برون مرزی، خواه از شمال باشند و خواه از جنوب. چون اصل بر این است که انسانها از یک نسل و نژاد و از یک ریشه و تبارند. همه آفریده های خداوندند و باید از حرمت و عزت انسانی برخوردار باشند.
در این مدنیت هر کس در هر نقطه ای از جهان که باشد حق حیات دارد بشرطی که در صدد ایذاء و آزاری برای دیگران نباشد و نخواهد موجبات انحرافات و نابسامانی اندیشه دیگران را فراهم آورد.
دامنه روابط گسترش می یابد. و مسلمان از هر نقطه ای به نقطه دیگری می تواند سفر کند بدون اینکه نیازی به گذرنامه باشد، و بدون اینکه خوف و خشیتی برای او باشد و در اندیشه ناروائی هائی باشد و همه مسائل زمینه را برای آشتی و صلح و برادری فراهم می کنند.